اگه فهمیدین که چه چیزی در این تصویر باعث شگفتی شما خواهد شد. به نظر شما این نظامی زشت آمریکایی چه چیزی برای تعجب داره ؟ خب بیشتر دقت کنین تا بهتون بگم…
هنوز نتونستین بفهمین ؟
خب نمیدونین راز این تصویر در کجاست ؟
برای فهمیدن راز تصویر باید تصویر رو سلکت (select) بکنین یعنی نشانهگر موس خود...
البته من فكر ميكنم نميشه چرا كه شما ميتوانيد در گالري عكس با فايلهاي ضميمه اپلود
كنيد و همگي ان را ببينند ولي براي ارسال شخص به شخص اگر شخص مقابل در فيس بوك عضو باشه و با دوستان Add باشه ميتوانه من فكر ميكنم به اين صورت باشه حالا براي اطمينان بيشتر
ميتوانيد از دوستان اهل فن كه تخصصي در اين...
گریه را به مستی بهانه کردم
شکوهها ز دست زمانه کردم
آستین چو از دیده برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم
ناله دروغین اثر ندارد
شام ما چو از پی، سحر ندارد
مرده بهتر آن کو هنر ندارد
گریه تا سحرگه، عاشقانه کردم
از چه روی چو ارغنون ننالم
از جفایت ای چرخ دون ننالم
چون نگیرم از درد، چون ننالم
دزد...
باز هم قلبی به پایم اوفتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
باز هم از چشمه لب های من
تشنه ای سیراب شد ‚ سیراب شد
باز هم در بستر آغوش من
رهرویی در خواب شد ‚ در خواب شد
ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
من همچو موج ابر سپیدی کنار تو
بر گیسویم نشسته گل مریم سپید
هر لحظه می چکید ز مژگان نازکم
بر برگ دست های تو شبنم سپید
چه گریزیست ز من؟
چه شتابیت به راه؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه؟
مرمرین پلهء آن غرفه عاج !
ای دریغا که ز ما بس دور است
لحظه ها را دریاب
چشم فردا کورست
با این گروه زاهد ظاهر ساز
دانم که این جدال نه آسانست
شهر من وتو ، طفلک شیرینم
دیریست کاشانه شیطانست
روزی رسد که چشم تو با حسرت
لغزد بر این ترانهء دردآلود
جوئی مرا درون سخن هایم
گوئی بخود که مادر من او بود
باز خواندی
باز راندی
باز بر تخت عاجم نشاندی
باز در کام موجم کشاندی
گرچه در پرنیان غمی شوم
سال ها در دلم زیستی تو
آه، هرگز ندانستم از عشق
چیستی تو
کیستی تو