نتایح جستجو

  1. kamal_n13

    سلام دوست عزیز.. ممنون به خاطر تبریک شب یلدات .. همیشه شاد باشی..

    سلام دوست عزیز.. ممنون به خاطر تبریک شب یلدات .. همیشه شاد باشی..
  2. kamal_n13

    [IMG][IMG]

    [IMG][IMG]
  3. kamal_n13

    [IMG][IMG]

    [IMG][IMG]
  4. kamal_n13

    [IMG]

    [IMG]
  5. kamal_n13

    [IMG]

    [IMG]
  6. kamal_n13

    [IMG]

    [IMG]
  7. kamal_n13

    [IMG]

    [IMG]
  8. kamal_n13

    [IMG]

    [IMG]
  9. kamal_n13

    بی تو من پاییز پاییزم کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی و کاش دستان...

    بی تو من پاییز پاییزم کاش شعر پاییزی مرا می شنیدی کاش روی زرد پاییزی ام را میدیدی و کاش دستان سرد پاییزی ام را می گرفتی ای پاییز دوست داشتنی من بی تو هیچم بی تو پاییزم دوستت دارم ای عشق پاییزی من
  10. kamal_n13

    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !ا معني خوشبختي ، بودن اندوه است ?!ا اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و...

    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !ا معني خوشبختي ، بودن اندوه است ?!ا اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند همه را با هم و با عشق بچين ?ا ولي از ياد مبر، پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا و در آن باز کسي مي خواند ، که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا !؟!ا
  11. kamal_n13

    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !ا معني خوشبختي ، بودن اندوه است ?!ا اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و...

    غصه اگر هست ! بگو تا باشد !ا معني خوشبختي ، بودن اندوه است ?!ا اين همه غصه و غم ، اين همه شادي و شور چه بخواهي و چه نه ! ميوه يک باغند همه را با هم و با عشق بچين ?ا ولي از ياد مبر، پشت هرکوه بلند ، سبزه زاري است پر از ياد خدا و در آن باز کسي مي خواند ، که خدا هست ، خدا هست و چرا غصه ؟ چرا !؟!ا
  12. kamal_n13

    شعر نو

    جای پا ها شبیه همند اما راهها شبیه هم نیستند باز هم باید تو بتابی از میان صورتها میگذرم تا به من جان بدهی اگر دردسرسازت هستم مرا بسوزان هر چه میخواهی سرزنشم کن اما به خواب کوچه ها اعتنا نکن اما به حرف سایه ها اعتنا نکن مردمها زیادند اما آدمها کمند
  13. kamal_n13

    شعر نو

    کودکی هایم اتاقی ساده بود قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود شب که می شد نقشها جان می گرفت روی سقف ما که طاقی ساده بود می شدم پروانه ، خوابم می پرید خوابهایم اتفاقی ساده بود زندگی دستی پر از پوچی نبود بازی ما جفت و طاقی ساده بود قهر می کردم به شوق آشتی عشق هایم اشتیاقی ساده بود ساده بودن...
  14. kamal_n13

    شعر نو

    باران، قصیده واری، - غمناک - آغاز کرده بود. می خواند و باز می خواند، بغض هزار ساله ی درونش را انگار می گشود اندوه زاست زاری خاموش! ناگفتنی است... این همه غم؟! ناشنیدنی است! *** پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟ گفتند: اگر تو نیز، از اوج بنگری خواهی هزار بار از اوج...
  15. kamal_n13

    شعر نو

    " یگانگی " بر قله ایستادم . آغوش باز کردم . تن را به باد صبح ، جان را به آفتاب سپردم . روح یگانگی با مهر ، با سپهر ،...
  16. kamal_n13

    شعر نو

    وداع ... اگر به عشق تو ديوانگي گناه منست ز من رميدن و بيگانگي گناه تو بود دلم به مهر تو يكدم غم زمانه نداشت كه اين پرنده ي خوش نغمه در پناه تو بود عنايتي كه دلم را هميشه خوش مي داشت اگر نهان نكني لطف گاهگاه تو بود بلور اشك به چشمم شكست وقت وداع كه اولين غم من آخرين نگاه تو بود...
  17. kamal_n13

    شعر نو

    « در آغاز هیچ نبود ، کلمه بود و آن کلمه خدا بود » و کلمه بی زبانی که بخواندش ، و بی اندیشه ای که بداندش ، چگونه می تواند بود ؟ و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود ، و با نبودن چگونه می توان بودن ؟ خدا بود و با او عدم ، و عدم گوش نداشت . حرفهائی هست برای گفتن ، که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم و...
  18. kamal_n13

    شعر نو

    می خواهم آب شوم در گستره افق آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می شود می خواهم با هر آنچه مرا در بر گرفته یکی شوم. حس می کنم و می دانم دست می سایم و می ترسم باور می کنم و امیدوارم که هیچ چیز با آن به عناد بر نخیزد. می خواهم آب شوم در گستره افق آنجا که دریا به آخر می رسد و آسمان آغاز می...
  19. kamal_n13

    شعر نو

    از پس شیشه عینک سرزنش وار به من مینگرد باز در چشمان من مینگرد که چه ها در دل من میگذرد میکند مطلب خود را آغاز بچه ها عشق گناه است گناه وای اگر بر دل نوخواسته ای لشکر عشق بتازد ناگاه مینشینم همه ساعت خاموش با دل خویشتنم غوغاییست ساکنم گرچه به ظاهر اما در دل من با غم تو دنیاییست مبسر امروز...
  20. kamal_n13

    شعر نو

    گفتم که شيرين مني. گفتي تو فرهادي مگر؟ گفتم خرابت ميشوم. گفتي تو آبادي مگر؟ گفتم ندادي دل به من. گفتي تو جان دادي مگر؟ گفتم زکويت ميروم. گفتي تو آزادي مگر؟ گفتم فراموشم نکن. گفتي تو در يادي مگر؟ گفتم خموشم سالها. گفتي تو فريادي مگر؟ گفتم که بر بادم مده...
بالا