نتایح جستجو

  1. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    در چشم تو صد ميكده مي، ميبينم سرمستي دل با نگهي مي جويم در آينه جز نقش تو كي مي بينم؟ كي جز ره مهرتو رهي مي پويم؟
  2. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    در ميان مردمي با اين مصيبت ها صبور صحبت از مرگ محبت مرگ عشق گفتگو از مرگ انسانيت است
  3. hamid_61

    کتابخانه‌ي تالار ادبيات

    مجموعه چند شعر از مهدي اخوان ثالث(به صورت فايل) سلام چند تا از شعرهاي مهدي اخوان ثالث- گلچين شده از سه دفتر زمستان، از اين اوستا وآخر شاهنامه- به صورت فايل ضميمه مطالب شده است. قابل ذكر است كه اين مجموعه شعر از وبلاگي به نام "سارا شعر" انتخاب و گردآوري شده. اميدوارم كه مورد پسند و استفاده عزيزان...
  4. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    آنكه نهاده بر دلم حسرت يك نظاره را بر لب من كجا نهد لعل شراب خواره را
  5. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    نه از رومم نه از زنگم... همان بيرنگ بيرنگم بيا بگشاي در، بگشاي دلتنگم
  6. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    رفتي ورفتن تو آتش نهاد بر دل از كاروان چه ماند جز آتشي به منزل؟
  7. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا ديشب چه ميكردي تو در كوي حبيب من؟ الهي خون شوي اي دل تو هم گشتي رقيب من
  8. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    در چشم تو صد ميكده مي ميبينم سرمستي دل با نگهي مي جويم در آينه جز نقش تو كي مي بينم؟ كي جز ره مهر تو رهي ميپويم؟
  9. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    در آنجا در فراز قله كوه دو پايم خسته از رنج دويدن به خود گفتم در كه اين اوج ديگر صدايم را خدا خواهد شنيدن به سوي ابرهاي تيره پر زد نگاه روشن اميدوارم زدل فرياد كردم كاي خداوند من او را دوست دارم دوست دارم...
  10. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    تو كافر دل نمي بندي نقاب زلف و ميترسم كه محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
  11. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    لب سرچشمه ايي و طرف جويي نم اشكي وبا خود گفتگويي نياز من چه وزن آرد بدين ساز كه خورشيد غني شد كيسه پرداز
  12. hamid_61

    مرگ انسانها ! - خوشحالي ، ناراحتي يا بي تفاوتي!

    ممنون. مشخصه كه مطالبم رو با دقت خونديد و متشكر كه جواب دادين. اگه من بد متوجه شدم ببخشيد ولي قبول كنيد كه شما هم منظورتون رو زياد جالب نگفتين. درسته كه شما منظور بدي نداشتين ولي گفتن اينه كه مرگ مهستي براي من پشيزي هم ارزش نداره زياد جالب نيست.. در مورد اين حرفتون: فكر ميكنم برداشت اشتباهي...
  13. hamid_61

    مرگ انسانها ! - خوشحالي ، ناراحتي يا بي تفاوتي!

    وبه قول استاد شجريان كه در مورد زلزله بم گفتند، اين اولين باري نيست كه چنين عزيزي رو از دست ميديم چه تلخ مي انديشيم كه آخرين بار هم نخواهد بود
  14. hamid_61

    مرگ انسانها ! - خوشحالي ، ناراحتي يا بي تفاوتي!

    وقتي خبر تصادف فروغ فرخزاد رو به مهدي اخوان ثالث مي دند، اين شاعر در "رثاي پريشا شعر دوخت آدمي زادان(لغبي كه اخوان به فروخ زاد داده)" شعر زير رو ميگه و من در اينجا "به تكرار غم از دست دادن مهستي" و كم لطفي هايي كه در اينجا بهش شده از م_اميد(مهدي اخوان ثالث) نقل قول ميكنم: دريغ ودرد : چه درد...
  15. hamid_61

    مرگ انسانها ! - خوشحالي ، ناراحتي يا بي تفاوتي!

    پس شما ميگين اگه كسي نه دوستتون باشه نه دشمنتون مردن و زنده بودنش هيچ اهمييتي نداره؟ !... جواب اين شعر فردوسي رو چي ميدين؟ "بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش زيك گوهرند چو عضوي به در آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو كه...." در ضمن با شما موافقم كه ممكنه (به احتمال زياد) اون دنيا...
  16. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    كنج لعلش زخوش خط و خالي بوسه مي گفت: جاي من خالي
  17. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم گرفته اي دوست هواي گريه با من گر از قفس گريزم كجا روم، كجا، من؟ كجا روم كه راهي به گلشني ندانم كه ديده به گشودم در كنج تنگنا من
  18. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    تا فكندم به سر كوي وفا رخت اقامت عمر بي دوست ندامت شد و با دوست غرامت سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت عشق و درويشي انگشت نمايي ملامت همه سهل است تحمل نكنم بار جدايي
  19. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    دوباره مي سازمت وطن، اگرچه با خشت جان خويش ستون به سقف تو ميزنم اگرچه با استخوان خويش دوباره مي بويم از تو گل، به ميل نسل جوان تو دوباره مي شويم از تو خون، به سيل اشك روان خويش (سيمين بهبهاني)
  20. hamid_61

    مشاعرۀ سنّتی

    ابر و با ران و من و يار ستاده به وداع من جدا گريه كنان ، ابر جدا ، يار جدا
بالا