نتایح جستجو

  1. دختر معمار

    روستای محروم ماخونیک ؛ سرزمین کوتوله‌ها

    کاش لااقل پیشوند جمهوری اسلامی رو یدک نمی کشید این ایران ... شاید اینجوری کمتر تاسف می خوردیم
  2. دختر معمار

    [ طرح نقشه معماري در زمين هاي محدود ]

    با اجازتون منم یه ایراد کوچولو از این طرح بگیرم ... فکر نمی کنید هیچ سیرکلاسیونی تو طرح دیده نمیشه و زمین دوشقه شده ؟؟ زمین رو نصف کردید یه قسمت اتاق ها یه قسمت پذیرایی و نشیمن ..فضاهای خصوصی و عمومی خیلی خوب تفکیک نشدند.
  3. دختر معمار

    روستای محروم ماخونیک ؛ سرزمین کوتوله‌ها

    بدتر از این هم می تونه وجود داشته باشه ... متاسفانه
  4. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    دل دل دنيا ديـــــوارهاي بلند دارد و درهاي بسته كه دور تا دور زندگي را گرفته اند.نمي شود از ديوارهاي دنيا بالا رفت. نمي شود سرك كشيد و آن طرفش را ديد.اما هميشه نسيمي از آن طرف ديوار كنجكاوي آدم را قلقلك مي دهد. كاش اين ديوارها پنجره داشت و كاش مي شد گاهي به آن طرف نگاه كرد.شايد هم پنجره...
  5. دختر معمار

    راز هایی برای دوستی

    thanks alot:smile:
  6. دختر معمار

    تجربیات و راهنمایی کلی از تحویل پروژه

    هر کدم از خاطرات بچه ها یکی از خاطر های طول تحصیل رو زنده میکنه ... تنها چیزی که الان یادم میاد ارامش فردای روز بعد از پروژه بود وای چقدر خواب فرداش می چسبید .
  7. دختر معمار

    جملات زیبای دکتر شریعتی

    اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند و یکنفر کنار خیابان خواب گندم نمی دید تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش را نثاراو کند . دکتر شریعتی
  8. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    پیش خدا بودن پیش خدا بودن دخترکوچولو پس از این که برادرش متولد شد از پدر و مادرش تقاضا کرد که او را با نوزاد تنها بگذارند آنان نگران بودند که مثل تمام دخترهای چهار ساله ممکن است او احساس حسادت کند و بخواهد او را بزند یا به زمین بیندازد از این رو حرف وی را نپذیرفتند دخترک با آن طفل با...
  9. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    سوالت رو درست مطرح کن. سوالت رو درست مطرح کن. در بازگشت از كليسا، جك از دوستش ماكس مي پرسد: «فكر مي كني آيا مي شود هنگام دعا كردن سيگار كشيد؟» ماكس جواب مي دهد: «چرا از كشيش نمي پرسي؟» جك نزد كشيش مي رود و مي پرسد: «جناب كشيش، مي توانم وقتي در حال دعا كردن هستم، سيگار بكشم.» كشيش پاسخ مي...
  10. دختر معمار

    هر صبح که غزال ها از خواب بیدار می شوند، می دانند که باید تندتراز تندترین شیرها بدوند، و هر صبح...

    هر صبح که غزال ها از خواب بیدار می شوند، می دانند که باید تندتراز تندترین شیرها بدوند، و هر صبح که شیرها از خواب بیدار می شوند ، می دانند که باید تندتر ازکندترین غزال ها بدوند . مهم نیست که شما غزال هستید یا شیر، مهم این است که بدانید هر صبح که خورشید بر می آید، باید بهتر بدوید...
  11. دختر معمار

    در مورد باغ بام هم باید یه تحقیقی بکنم خدمتتون عرض کنم ..شب خوش

    در مورد باغ بام هم باید یه تحقیقی بکنم خدمتتون عرض کنم ..شب خوش
  12. دختر معمار

    به نظر من مهمترین چیز در یک مجتمع تجاری دستری های اون هستش

    به نظر من مهمترین چیز در یک مجتمع تجاری دستری های اون هستش
  13. دختر معمار

    سلام .. عرض کنم خدمتتون معماری تنها رشته ی مهندسی فنی است که با هنر در ارتباط است . از این جهت...

    سلام .. عرض کنم خدمتتون معماری تنها رشته ی مهندسی فنی است که با هنر در ارتباط است . از این جهت هم هنر است و هم فن .
  14. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    بهشت کجاست بهشت کجاست شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند ، فرشته پری به شاعر داد و شاعـر شعری بـه فرشته . شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت. و فرشته شعـر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت خدا گفت: دیگر تمام شد.دیگرزندگی برای هر دوتان دشـوار می شود. زیرا شاعری...
  15. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    کوزه گر کوزه گر کوزه گري در یک روستا ساکن بود. او هر روز صبح چندین بار به رودخانه نزدیک روستا می رفت و با دو کوزه براي روستا آب مي آورد. از وقتي کوزه گر شروع به بردن آب کرده بود روز بروز روستا سرسبز تر و زیبا تر می شد و به همین دلیل مسافران بیشتری برای تفریح و استراحت به آن روستا می آمدند...
  16. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    نجات جان نجات جان روزی مارک از مدرسه به خانه می آمد.در راه پسری نظر او را به خود جلب کرد که زمین خورده بود و همه کتابهایش خمراه با دو پیراهن،یک توپ بیسبال،یا جفت دستکش و یک ضبط صوت کوچک روی زمین پخش شده بود.مارک زانو زد و به آن پسر کمک کرد تا تکه های کاغذی از یک مقاله را جمع کند پس از آن...
  17. دختر معمار

    بهترین رمانی که تا بحال خوندید را معرفی کنید ................

    اره واقعا ... من زیاد اهل رمان نیستم ولی وقتی این تاپیک رو دیدم یاد رمان باغ مارشال افتادم( نویسنده اش هم یادم نیست چون کتاب خودم نبود ) چند سال پیش خونده بودمش اون موقع یک جلد بود و داستان روایت ایرانی و زیبایی داشت که من رو جذب می کرد .
  18. دختر معمار

    یه سوال فنی

    فکر کنم دلیلش اینه که عمرش به دنیا بوده ....
  19. دختر معمار

    داستان هاي كوتاه

    امتحان امتحان 4 دانشجو شبی که فردای آن امتجان داشتند تا صبح به بازی ورق پرداختند و هیچ امادگی برای امتحان نداشتند . فردا صبح نقشه ای طرح کردند . انها خود را خاکی و خسته وانمود کردند ، نزد استاد رفته و عنوان نمودند که شب گذشته در حالی که سوار اتومبیل خود بوده اند در جاده لاستیک یکی از چرخها...
بالا