!! هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده
! خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست
, خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند
, خدا در دستان مردی است که نابینایی رااز خیابان رد می کتد
خدا در اتومبیل پسری است که
,مادر پیرش را هر هفته...