نتایح جستجو

اصلا بهش نمیاد این آقا میلاد پکر باشه هاااااااا .... کوش اون سیــــــــــــــــــــــــــلام همیشگیت؟؟؟

اگر خوشبخت شوید ممکن است کسانی به شما حسادت کنند، اما با این حال خوشبخت باقی بمانید. کار خوب امروز شما را ممکن است مردم فردا فراموش کنند، با این حال به کار خوب خود ادامه دهید. به دنیا خدمت کنید، هر چند ممکن است کافی نباشد، با این حال با تمام وجود به خدمت کردن ادامه دهید. می بینید که در نهایت...

مردم اغلب غیر منطقی و خود محور هستند، با این حال آنها را ببخشید.. اگر مهربان باشید، ممکن است بگویند که تظاهر می کنید و انگیزه های پنهان دارید، با این حال مهربان باشید. اگر موفق باشید، دوستان کاذبی دورتان جمع می شوند، همچنین دشمنانی صادق، با این حال موفق باقی بمانید. اگر صادق باشید، اشخاصی ممکن...

کاش چنین چیزی امکان داشت کاش میشد ... ولی دنیا همینه همیشه دنیایی که خوب یا بد مسببش خودمونیم ... گاهی به تنگنا می رسیم گاهی کم میاریم ولی همیشه یه امیدی هست برای رها شدن از دنیایی که ازارمون میده تو این شرایط بیشتر باید مثبت اندیش بود به چیزهای خوب فکر کرد ......

سرحال نیستی؟؟؟

از در درآمدی و من از خود به درشدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب...

آشوب آخه چرا ؟؟؟

احوال مهندس خوش فکر چطوره؟؟؟

مادر مادر مردی در یک گل فروشی دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگر بود سفارش داد و پولش را پرداخت کرد و از گل فروشی بیرون آمد . در بیرون از گل فروشی دخترکی را دید نشسته و گریه میکند مرد نزدیک رفت و پرسید دختر جان چرا گریه میکنی گفت : میخواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی فقط 75 سنت دارم...

سفر هفتاد ساله سفر هفتاد ساله در شهر “میانه” نوجوانی باهوش تمام کتابهای استادش را آموخته و چشم بسته آن ها را برای دیگر شاگردان می خواند . استادش به او گفت به یک شرط می گذارم در امر آموزش دادن مرا کمک کنی شاگرد پرسید چه امری ؟، استاد گفت آموزش بده اما نصیحت مکن . شاگرد گفت چرا نصیحت نکنم ...

ممنون بابت عکس انتخابی ... التماس دعا .

[IMG]

خداوندا مرا شایسته آن کن تا به همنوعانم که در سراسر دنیا در فقر و گرسنگی به دنیا می آیند و می میرند خدمت کنم. خدایا امروز با دستهای ما روزی عشق و آرامش و سرور به آنها ببخش. خدایا مرا معبر آرامش کن، تا آنجا که نفرت هست ، عشق جاری سازم. آنجا که خطا هست، بخشایش بگسترم. آنجا که جدایی هست...

خدایا هدایتم کن زیرا مید انم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا نگذار دروغ بگویم زیرا دروغ ظلم کثیفی است. خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی بزنم زیرا تهمت خیانت ظالمانه ای است. خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم...

خدایا قدرتم را دو چندان کن نه در بازوانم قلبم راقدرتی بخش تا ناملایمات زندگی را آسان تر تحمل کنم تا بدانم عشق چیست و چگونه عشق بورزم خدایا قدرتم را فزونی بخش نه چشم هایم را و نه زبانم را تا بدانم کیستم و چیستم تا از دوش ناتوانی باری را بر گیرم تا دست سردی را گرمی بخشم تا دردمندی را...

مورچه ای بر صفحه کاغذی می رفت. از نقش ها و خط هایی که بر آن بود حیرت کرد؛ آیا این نقش ها را خود کاغذ آفریده است یا از جایی دیگر است؟ در این اندیشه بود که ناگاه قلمی بر کاغذ فرود آمد و نقشی دیگر گذاشت. مور دانست که این خط و خال از قلم است، نه از کاغذ. نزد مورچگان دیگر رفت و گفت: مرا حقیقتی...

پس به این انتخابت باید آفرین گفت ... من دیگه برم شب خوش

نمی خوای اواتار انتخابیت رو معرفی کنی به ما ؟؟

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=2279353&posted=1#post2279353

آموختنــــــــــــــــــــــــــی های امشب من بود گذاشتم برای مهندس خوش فکرم بخوندشون ..... شما بگو کجا بریم؟؟؟