نتایح جستجو

تنها تو زاده شو...در قلب ارغواني اين فصل...اي عزيز ترين!!!!

تو مرا مسلول بودن كرده اي تو مرا مسخ سرودن كرده اي عشق تفسير حوادث در دل است عشق را تفسير كردن مشكل است

ياد باد آنكه زما وقت سفر ياد نكرد به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

نه هركه چهره برافروخت دلبري داند نه هركه آينه سازد سكندري داند

مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت خرابم ميكند هردم فريب چشم جادويت

دردم از يار است ودرمان نيز هم دل فداي اوشدوجان نيز هم

چرا؟به اين قشنگي ...النگوهاشو ببين:biggrin:

حميد جان اگه اين تويي كه من ميشناسم حتما موفق ميشي...تا كي امتحان داري؟..

خيلي قشنگ بود مرسي اگر ماه بودم به هرجا كه بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم وگر سنك بودم به هرجا كه بودی سر رهگذار تو جا می كرفتم اكر ماه بودى به صد نازشاید شبی بر لب بام من مینشستی وگر سنك بودی,به هرجا كه بودم مرا میشكستی, مرا میشكستی

از من و صحبت من زود چنین دست مدار که مرا قصه ی جانسوز، دراز است هنوز دامن از ما مکش، ای دوست! چو خورشید غروب که به دامان توام دست نیاز است هنوز

تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی تظاهر کن ازم دوری تظاهر می کنم هستی

دل من با دل تو هر دو تفاهم دارند موج دریای جنون اند تلاطم دارند

یارم به بازار آمد‌ست، چالاک و هشیار آمد‌ست ور نه به بازارم چه کار، وی را طلبکار آمدم

دلم غنچه وار از غریبی گرفت نسیمی نیامد به مهمانی ام

دوستـان ! عـیـب مـنِ بـیـــدل حـیـران مـکـنـیـد گـوهـــــری دارم و صـاحـب‌نــظــری مـی‌جـویـم

مخمور جام عشقم ساقي بده شرابي پركن قدح كه بي مي مجلس ندارد آبي

ياد باد آنكه زما وقت سفر ياد نكرد به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

ما درس سحر در ره ميخانه نهاديم محصول دعا در ره جانانه نهاديم

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد, بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

اي وووواي چرا سختي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هروقت زندگي برات سخت شد خودتو بذار جاي من:دي من هم خوبم مرسي آخرين امتحانم فرداست.......