نتایح جستجو

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاستمثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاستآسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاستبی هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاستباز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت...

عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود.عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکبار در چشمانت نشانی از آن می دیدم.عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید.عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم.عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید.عشق ؛چه زیبا بود اگر مثل قدیم...

اینک موج سنگین گذرزمان است که در من می گذرداینک موج سنگین زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرداینک موج سنگین زمان است که چو نان دریائی از پولاد و سنگ در من می گذرد

ღ آره بارون میومد خوب یادمه،مث آخرای قصه، که آدم می ره به رویا،آره بارون میومد خوب یادمه،زیر لب زمزمه کردم، کی می تونه این دل دیوونه رو از من بگیره؟اون قَدَر باشه که من این دل و دستش بدم و چیزی نپرسه،دیگه حرفی نمونه بعد نگاهش،آره بارون میومد خوب یادمه ...آره بارون میومد خوب یادمه،یه غروب بود روی...

[IMG] باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] ما تماشا چیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر امدیم! خیلی دیر... پس به ناچار حدس می‌زنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است.

[IMG] ما تماشا چیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر امدیم! خیلی دیر... پس به ناچار حدس می‌زنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است.

[IMG] ما تماشا چیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر امدیم! خیلی دیر... پس به ناچار حدس می‌زنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است.

[IMG] ما تماشا چیانی هستیم که پشت درهای بسته مانده ایم! دیر امدیم! خیلی دیر... پس به ناچار حدس می‌زنیم، شرط میبندیم، شک میکنیم ... و آن سوتر در صحنه بازی به گونه ای دیگر در جریان است.

[IMG]

[IMG]

باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] باد پرده ها را آرام تکان میدهد و ما بچه های خوش باور لب ریز از اضطراب و امید! زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم

[IMG] چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرك می كنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندكی سكوت...

[IMG] چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرك می كنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندكی سكوت...

[IMG] چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرك می كنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندكی سكوت...

[IMG] چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان نه به دستی ظرفی را چرك می كنند نه به حرفی دلی را آلوده تنها به شمعی قانعند و اندكی سكوت...