نتایح جستجو

  1. *نيروانا*

    به پاس آیین گذشتگان هفته عشق که از بیست و نهم بهمن آغاز و تا پنجم اسپند ادامه مییابد را جشن...

    به پاس آیین گذشتگان هفته عشق که از بیست و نهم بهمن آغاز و تا پنجم اسپند ادامه مییابد را جشن بگیریم و نشان دهیم هنوز خون کوروش و داریوش در رگهای ایرانی میجوشد و حتی به قدر شاخه ای گل از محبت و عشق یکدیگر یاد کنیم ! هفته عشق خجسته باد!
  2. *نيروانا*

    به پاس آیین گذشتگان هفته عشق که از بیست و نهم بهمن آغاز و تا پنجم اسپند ادامه مییابد را جشن...

    به پاس آیین گذشتگان هفته عشق که از بیست و نهم بهمن آغاز و تا پنجم اسپند ادامه مییابد را جشن بگیریم و نشان دهیم هنوز خون کوروش و داریوش در رگهای ایرانی میجوشد و حتی به قدر شاخه ای گل از محبت و عشق یکدیگر یاد کنیم ! هفته عشق خجسته باد!
  3. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    امشب...توخوبي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گوشم به راه تا که خبر می‌دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی‌خبر شدم
  4. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    ای وای بر اسیری كز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد
  5. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    هااااااااااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌ آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ: «آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌ آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ»
  6. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    نیمه شب بود و تو در خاطر من چون هر شب ره خواب بر چشم ترم می بستی
  7. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    آن برق را که می گذرد سرخوش از افق پروای آشیانه ی این عندلیب نیست
  8. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    در خون من مشو که نیاری به دست باز گر جویی از زمانه به خون جگر مرا
  9. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌ که‌ کُند مادرِ تو با من‌ جنگ
  10. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دفتری بود که گاهی من و تو می نوشتیم در آن از غم و شادی و رویاهامان از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم من نوشتم از تو: که اگر با تو قرارم باشد تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد که اگر دل به دلم بسپاری و اگر همسفر من گردی من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
  11. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    آن گونه تورا در انتظارم که اگر این چشم بخوابد آن یکی بیدار است
  12. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    اين چه شعري بود؟ شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌ گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
  13. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    قصدِ سرمنزلِ‌ معشوق‌ نمود دلِ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ از قضا خورد دمِ در به‌ زمین‌ و اندکی‌ سُوده‌ شد او را آرنگ وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌فرهنگ از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌ آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ: «آه‌...
  14. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    وای بر من که به سودای تو ای ماه مرا نیست جز آه و دگر نیست در آن هم اثری
  15. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    بله اشعار شما معرف حضور هست:biggrin: داد لبی که مستی جاوید می دهد مینای می کجا و لب نوش او کجا ؟
  16. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    شما هم بفرما شيخ مجلس بي رياست
  17. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    یا به زندان فراقش بی نشان خواهم شدن یا گریبان وصالش بی خبر خواهم گرفت یا بهار عمر من رو به خزان خواهد نهاد یا نهال قامت او را به بر خواهم گرفت یا به پایش نقد جان بی گفت وگو خواهم فشاند یا زدستش آستین بر چشم تر خواهم گرفت
  18. *نيروانا*

    [IMG]

    [IMG]
  19. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    تا یادم نرفته است بنویسم حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود
  20. *نيروانا*

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم تا عشقباز آمد، در او جز غم نمی‌بینم دل بی غم کجا جویم، که در عالم نمی‌بینم دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم
بالا