نتایح جستجو
-
-
مشاعره با شعر سعدی
یار من آن که لطف خداوند یار اوست بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست دریای عشق را به حقیقت کنار نیست ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست -
مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......
چنان گفتم غزل در خوبی رعنا غزال خود که گر بر سنگ بسرایم از آن تحسین شود پیدا -
مشاعره با شعر سعدی
دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت به خدا که پرده از روی چو آتشت برافکن که به اتفاق بینی دل عالمی سپندت -
رباعی و دو بیتی
توفان طعنه خنده ی ما را زلب نشست کوهیم و در میانه ی دریا نشسته ایم چون سینه جای گوهر یکتای راستی است زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم- eksir
- ارسال #2,173
- تالار: اشعار و صنايع شعری