نتایح جستجو

بهر مشتی استخوان که آخر سزاوار سگی است روز و شب چون سگ به زحمت پاسبانی می کنم

مجبور چی؟ مگه شک داری واقعیه؟

مشخصه که نیست - شک داشتی؟

مشخصه که نیست - لحظه ای تردید قابل بخشش نیست

ای کاش که سجاده به زنار فروشند این طایفه دین چند به دینار فروشند حق از طرف برهمنان است که امروز صد سبحه به یک حلقه زنار فروشند ترسم که به خاکستر گلخن نستانند زان جنس که این طایف دربار فروشند در کار دلم کرد همه عشوه چشمش خوبان دغا مهر به اغیار فروشند مخمور دو چشم...

:w16:

2 تا تشکر برام زده بودی من هم 2 بار از استارتر تشکر کردم که یکی به جای تو هم 2 تا از خودت تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز :smile:

نقابی بر افکن ز پی امتحان را نقابی بر افکن ز پی امتحان را نقابی بر افکن ز پی امتحان را که تا بینی از جان لبالب جهان را چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی برقص اندر آری زمین و زمان را بروی زمین مهروار ار بخندی بزیر زمین درکشی آسمان را من از حسرت رویش از هوش رفتم خدایا شکیبی...

سالهاست... اسم بازی من و خدا، زندگیست! هیچ چیز... مثل بازی قشنگ ماعجیب نیست! بازی یی که ساده است و سخت...!!! بازی که همیشه، من می بازم! اما خدا میگوید: بازی از اول...!

بعضی از آدمـــــــــــــای دنیای مجــــــــــــازی ؛ گـــاهی ... چقدر ارزش ِ "واقـــــــــعـــــــــــــــی" شدن رو دارن ..

ﭼﻘﺪﺭ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻨﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎ... ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍی ﯾﮑﯽ ﺩﻟﮕﺮﻣﯽ... ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺮﮔﺮﻣﯽ......

آغـوش ها, هم مجازی شده اند ... بوسه ها نیز , پـر از تـــرحم ... گذرا و رفتنی ... ســــــــرد ! در نهایت کمی "ولـــــرم" این چنین میمیرد احساسات

چیه؟ :cool:

:biggrin::biggrin::biggrin:به نظرتون این عکس فتوشاپ هست؟؟؟ :biggrin::biggrin::biggrin:

:cool:

سلام به باشگاه مهندسان ایران خوش آمدید:gol:

سلام ممنون از تایید درخواست ای مُفتیِ شهر از تو پر کارتریم با این همه مستی از تو هُشیارتریم تو خونِ کسان خوری و ما خونِ رَزان انصاف بده کدام خونخوارتریم

امروز که نوبتِ جوانی من است مِی نوشم از اینکه کامرانیِ من است عیبم مکنید گر چه تلخ است خوش است تلخ است ، از آنکه زندگانیِ من است