من ...
میان همهمه های تمام بادهای سهمگین جهان ، میان سیاهیِ این روزهای خاکستری ام ....
میان تمام نمیدانم های تو و میدانم های دلم . دارم غرق می شوم ... ندیده بودی تمنای دلم را ؟؟؟ دلم را که تمام بخشیده بودمت...
نمیدیدی که عاجزانه میخواست داشتنت را؟ روحم که تازگی ها در پی دل روانه شده بود...