نتایح جستجو

آدمها ترك كردن را دوست دارند سرشان را با افتخار بالا می گیرند و می گویند ترک کردم سیگار را , خانه را , دوستانم را , معشوقم را اما هیچ کس ترک شدن را دوست ندارد سرِشان را پایین می اندازند و با همه ی غمِ وجودشان میگویند ترکم کردند دوستانم , خانواده‌ام , عشقم می بینــید ؟ ما همان آدمهایی هستیم که...

تو مرا... آنقدر آزردی.. که خودم کوچ کنم از شهرت.. بکنم دل ز دل چون سنگت.. تو خیالت راحت.. می روم از قلبت.. می شوم دورترین خاطره در شب هایت تو به من می خندی.. و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی.. بر نمی گردم نه!!! می روم آنجایی که دلی بهر دلی تب دارد.. عشق زیباست و حرمت...

آری سـهـراب تــو راسـت مـی گـویــی آسـمـان مـال مـن اسـت پـنـجـره,فـکـر,هـوا,عـشـف,زمـیـن مـال مـن است امــا... سـهـراب تــو قــضــاوت کــن بــر دل ســنــگ زمــیــن جــای مــن اســت ؟ ........ مــن نــمــی دانــم چــرا ایــن مــردم دانــه هــای دلــشــان پــیــدا نــیــســت. صــبــر کــن ای...

کجا ب سلامتی؟؟؟؟//:mad:

باشه حالا دیگه خجالت نکش... ولی سعی کن یادت بمونه.... چرا اینخده دیر جواب میدی؟؟؟؟:mad:

سلام خوش اومدی داداشی.....

:w15::w15::w15: باز بدون کلاه سوار شدی عایا؟؟؟؟؟؟:mad:

گفت دیوانه وار دوستت دارم ! ولی من چه ساده بودم که نفهمیدم به دیوانه اعتباری نیست …

من:eek: دروغ:surprised: ن اجی معلومه ک سرت ب ی جایی خورده.... خدا مرگم بده ...چن بار بگم وقتی سوار میشی حواست باشه:D

اشک ها : قطره نیستند بلکه کلماتى هستند که مى افتند فقط بخاطر اینکه ... پیدا نمیکنند کسى را که معنى این کلمات را بفهمد ......

ن نیومده ...تلفنی باهاش حرف میزدم.... اره دیگه اجی یادت رفت ک اون دفعه چن ماه من ازت پرستاری کردم:cool: نمیخواستم بگم ولی چکار کنم مجبور شدم......

ن من ک حواسم هست ولی اجی حواست باشه ب دری یا دیواری برخورد نکنی حوصله پرستاری ندارم خواهر......:biggrin:

سلام خوش اومدی اجی ببخش با بابام حرف میزدم.....

هیچ هم برای خودش عالمی دارد … وقتی “همه” هایت هیچ میشوند ؛ آن وقت “هیچ” برایت یک دنیاست …

دنیا دنیای ریاضی ست وقتی عشق را تقسیم کردند و تو خارج قسمت من شدی …

دل من همانند اتوبوس های شهر شده ! غصه ها سوار میشوند فشرده به ر وی هم و من راننده ام که فریاد میزنم : دیگر سوار نشوید !!! جا نیست …

خب من سراپا گوشم داداشی عزیزم......

دلتنگی را چگونه هجی کنم تا درک کنی ؟ چهار ستون بدنـم زیر سنگینی اش تا خورده است . . .

من ندانم که کی ام . من فقط می دانم ، که تویی شاه بیت غزل زندگی ام.....

وای خدا منو مرگ بده مگه من چکار کردم؟؟؟؟؟