نتایح جستجو

  1. bahar_19

    رمان عشق ماندگار

    :w12:فصل چهارم:w12: عصر روز جمعه بود،سه روز بود که به شیراز آمده بودیم،قرار بود برای شام خانواده عموی سولماز به خانه آنها بیایند.حدود ساعت هفت و نیم بود که سولماز گفت:بهتره بریم آماده بشیم. و دستم را کشید و با هم به اتاق رفتیم.موهایمان را سشوار کردیم و سولماز مرا آریش ملایمی کرد.بعد از اینکه...
  2. bahar_19

    رمان عشق ماندگار

    :w14:فصل سوم:w40: قرار بود آخر هفته همراه مامان و بابا و سولماز به شیراز بریم،اما روز یکشنبه عمو تماس گرفت و اطلاع داد شاهین روز چهارشنبه ساعت شش بعد از ظهر به ایران برمیگردد.به همین دلیل مامان و بابا از رفتن به شیراز منصرف شدند. من از یک طرف از آمدن شاهین خوشحال بودم ،چرا که او هم مثل من تنها...
  3. bahar_19

    رمان عشق ماندگار

    سرم را به سمت سولماز برگرداندم و به ظاهر به حرفهای اردوان گوش دادم ولی حواسم پیش کامیار بود و اینکه چرا فرزاد اصلا او را تحویل نمی گرفت،هر حرفی می زد فرزاد با جواب های کوتاه یا سربالا به او پاسخ می گفت.ناخود آگاه نگاهم به اردلان افتاد که با عصبانیت نگاهم می کرد،سرم را پایین انداختم و زیر لب...
  4. bahar_19

    رمان عشق ماندگار

    :w40:فصل دوم:w40: به باغ که رسیدیم خدمتکاری مارا به قسمت پارکینگ راهنمایی کرد .جلوی در پارکینگ خدمتکار دیگری ماشین را برد و کارتی به من تحویل داد و ما را به جایی که مهمانان بودند راهنمایی کرد.به سمتی که عروس و داماد ایستاده بودند و به مهمانان خوش آمد می گفتند رفتیم تا به آنها تبریک بگوییم.وقتی...
  5. bahar_19

    رمان عشق ماندگار

    منبع:98ia ............................... نیکا جان زحمت تایپش رو میکشه:w27: :w14:فصل اول:w14: با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم،به ساعت نگاه کردم عقربه ها ساعت هفت را نشان می دادند.با عجله از روی تخت بلند شدم و یکراست به حمام رفتم.فشار آب،خواب از سرم پراند،چند دقیقه بعد حوله را به موهایم...
  6. bahar_19

    رمان شب تقدیر

    سلام از sadbarg کپی میکنی؟؟؟
  7. bahar_19

    رمان "ریشه در عشق"

    ببخشید که من فضولی کردم ولی گفتم شاید ................
  8. bahar_19

    رمان "ریشه در عشق"

    پروانه مصرانه گفت: آخه چرا نه؟ شیوا گفت؟ پروانه جان من تصمیم دارم ادامه تحصیل بدم. پروانه گفت : بعدش چی؟ شیوا گفت: نه...نه...نه. بعد هم ازدواج نمی کنم. پروانه گفت: نکنه میخواهی مسیحا بشوی مادر مقدس! شیوا خندید و گفت: انقدر چرند نگو. پروانه گفت: آخه پیام چه عیبی داره؟ آقای دکتر نیست که هست،قشنگ...
  9. bahar_19

    رمان "ریشه در عشق"

    با صداي ضرباتي که به در نواخته شد، چشمانش را باز کرد و گفت: بله خان جان گفت: فرهاد جان! فرهاد از جا برخاست و روي تخت نشست و گفت: بيا داخل مادر خان جان گفت:شيوا هم اينجاست. فرهاد نگاهش را به در دوخت و گفت: اشکال نداره بياييد داخل خان جان در را که باز کرد ضربان قلب شيوا دوچندان شد.اول خودش و بعد...
  10. bahar_19

    رمان "ریشه در عشق"

    و به یاد یکی از آن روزها افتاد. او به همراه فرهاد وخان جان روی تاب نشسته بود و تاب با حرکت پای فرهاد به آرامی تکان می خورد و فرهاد برای خان جان از داخل کتابی لطیفه میگفت .آن روز فرهاد او و مادرش را به شدت خندانده بود از یادآوری آن روز لبخند تلخی زد و ناگهان یاد برکه پشت باغ افتاد برکه ای زیبا...
  11. bahar_19

    mer30

    mer30
  12. bahar_19

    میکشمت مگه الکیه خوب من یدونه توی منابع آدرس وبلاگ شما رو بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه مگه...

    میکشمت مگه الکیه خوب من یدونه توی منابع آدرس وبلاگ شما رو بنویسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه مگه میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه تومار بی تومار باید 7-8 تا منابع معتبر برام پیدا کنی بعد امتحانات بدک نیس یکم زبان رو می افتم بقیه حتما" 10 - 5/10 میشم ( شوخی کردم) خوب معلومه که امتحاناتت رو خراب میکنی از 24 ساعت 25...
  13. bahar_19

    خوب چه ربطی داشت لینکی که دادی در مورد تومار هم بی خیال عمرا" دیگه اونو تایپ کنم

    خوب چه ربطی داشت لینکی که دادی در مورد تومار هم بی خیال عمرا" دیگه اونو تایپ کنم
  14. bahar_19

    سلام منبع تحقیق رو نگفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    سلام منبع تحقیق رو نگفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  15. bahar_19

    راستی توی اون تومار نوشته بودم روی کره خاکی کجاس ولی حیف که پرید

    راستی توی اون تومار نوشته بودم روی کره خاکی کجاس ولی حیف که پرید
  16. bahar_19

    سلام بابا ببخشید به جان خودم یه تومار برات نوشته بودم ولی تا ارسال پیام رو زدم not page آورد...

    سلام بابا ببخشید به جان خودم یه تومار برات نوشته بودم ولی تا ارسال پیام رو زدم not page آورد منم بی خیال شدم مرسی که ............ رو انجام دادی راستی این منبع نداره؟
  17. bahar_19

    من نمیتونم بازش کنم

    من نمیتونم بازش کنم
  18. bahar_19

    سلام بزار دیگه ادامه رمان رو

    سلام بزار دیگه ادامه رمان رو
  19. bahar_19

    سلام تحقیق راجع به معماری باشه (یعنی به معماری ربط داشته باشه) منظورم این بود که چکیده ،...

    سلام تحقیق راجع به معماری باشه (یعنی به معماری ربط داشته باشه) منظورم این بود که چکیده ، مقدمه،نتیجه گیری و... داشته باشه ok?
  20. bahar_19

    سلام شما یه تحقیقی راجع به معماری دارین که چکیده و مقدمه این چیزارو داشته باشه ( واسه روش تحقیق...

    سلام شما یه تحقیقی راجع به معماری دارین که چکیده و مقدمه این چیزارو داشته باشه ( واسه روش تحقیق میخوام) فکر نکنم شما این درس رو داشته باشین راستی من ترم 2 کارشناسی هستم نه ارشد و دکترا (19 سالمه)
بالا