نتایح جستجو

شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد .......................... تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست ......................... تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

مردی نبود فتاده را پای زدن ................... گر دست فتاده ای بگیری مردی

دیریست کوچه های غزل ،سخت خلوت است اشعار تازه ام ،همه از روی عادت است من با سکوت ،شعر تو را می سروده ام این بار مطلع غزل از رنگ غربت است تکرار بی شمار نفس های بیقرار در لحظه های ناب تغزل ،عبادت است

دام تزویر که کردیم پهن بهر صید خلق ................ کرد ما را پایبند و خود شدیم آخر شکار

در اندرون من خسته دل ندانم کیست................ که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

مگسي را كشتم نه به اين جرم كه حيوان پليديست، بد، است / و نه چون نسبت سودش به ضرر يك به صد است...

شده ام خراب و بدنام وهنوز امیدوارم..............که به همت عزیزان برسم به نیکنامی

دلم گر قصه گوید اینک آن گوش........... لبم گر بوسه خواهد این لب نوش اگر شب زنده دارم این سر زلف ........... چو خوابم در رباید اینک آغوش

آنکه رخسار تو را رنگ گل نسرین داد................... صبر و آرام تواند به من مسکین داد

دختران شهر به روستا فکر می کنند دختران روستا در آرزوی شهر می میرند مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند کدام پل...

آنچه ما در حلقه داغ محبت دیده ایم ............... نی سکندر دید در آینه نی در جام جم

توسنی کردم ندانستم همی ................. کز کشیدن سخت تر گردد کمند

یه سوال : علت استفاده از خواص باقیمانده و اضافی تو ترمودینامیک محلولها چیه؟ مخصوصا من درک نمیکنم چرا از خواص اضافی استفاده میکنیم. اینا قرارداده یا مفهومی داره؟

در این دنیای وانفسا که مردانش عصا از کور میدزدند............. من از دیوانگیهایم محبت جستجو کردم

تا همسفرم عشق است در جاده تنهایی................ از دست نخواهم داد دامان شکیبایی

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس............. که دراز است ره مفصد و من نوسفرم

میان ماه من تا ماه گردون ............ تفاوت از زمین تا آسمان است

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم ................... هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من.............. الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من