نتایح جستجو

فروغ بخش شب انتظار آمدني ست رفيق، آمدني؛ غمگسار، آمدني ست به خاک کوچه ديدار، آب مي پاشند بخوان ترانه، بزن تار، يار آمدني ست ببين چگونه قناري ز شوق مي لرزد مترس از شب يلدا، بهار آمدني ست صداي شيهه رخش ظهور مي آيد خبر دهيد به ياران، سوار آمدني ست بس است هرچه پلنگان به ماه خيره شدند يگانه...

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی! خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوباره صبح و ظهر شد غروب شد نیامدی

دوتا داداش قشنگ و دوست داشتنی ....

کجایی پ داداش؟؟[IMG]

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ

اَستَغفِرُ اللَهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه استغفرالله الذی لا اله الا هوالحی القیوم ذوالجلال والاکرام من جمیع جرمی و ظلمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه

دمت گرم خوبــــــــــــــــــــــــــــی.....

همیشه چوب ســــــــــــوختنی نیست … خــــــوردنی هم هست ما گاهی چوبِ ســــــــــادگیمون رو میــــــــــــ خوریم

انگشت کوچکم ... برای عهدی تا ابد .... با بهترین دوست .... انگشت حلقه ... برای یک آدم خیلی خیلی خــــاص ! ... انگشت میانی ... برای آنان که پشت سرم حرف میزنند ... انگشت اشاره .... برای انتخاب تو که بهترینی ..... انگشت شست .... برای روزگاری که سر ناسازگاری دارد ... .

[IMG]

گاهي هيچكس را نداشته باشي بهتره داشتن بعضي ها تنهاترت ميكنه

چه تلخ استبا بغض بنویسی با خنده بخوانند....

خداوندا......قیامتت را بر پا کن!!!!!!! تو اگر خسته نشدی ، ما عجیب خسته ایم......

عــشـق ؛ زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیـست .. کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن .. ... خـــــدا ، بـــــرای ِ بـــــشر .. ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد ++ یه معجزه یه اتفاق خوب خدایا تنهام نزار ...

توکل کن توکل کن توکل یعنی اجازه دادن به خداوند که خودش تصمیم بگیرد! تو فقط بخواه و آرزو کن اما پیشاپیش شاد باش! و ایمان داشته باش که رویاهایت هم چون بارانی در حال فرو ریختنند!پیشاپیش شاد باش و شکر گذار چرا که خداوند نه به قدر رویاها بلکه به اندازه ایمان و اطمینان توست که می بخشد!

چقـــدر دوستـــــــ دارم بــا خیــــال راحتــــــــــ ، یکــــــ نفـس عمیـق بکشـــم از بــوی آرامـــش وجــود تـــو...!

آیینه‌وار بودیم همراز سینه صافان آن آهنین دل آمد درهم شکست مارا

. قیافه ی من وقتی از مامانم یه چیزی میخوام