تو به دستهای من فکر کن
من به تنت
هرجا که باشم
دستهام گر میگيرد
شعلهور میشود
تو به چشمهای من فکر کن
من به راه رفتنت
هرجاي اين دنيا باشی
ميآيی
نارنجی من
سراسيمه و خندان ميآيی
تو به خورشيد فکر کن
من به ماه
زماني می رسد که هر دو در يک آسمان ايستادهاند
روبروی هم
به شبی فکر کن
که نه ماه...