نتایح جستجو

  1. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # عليرضا منصوري # مامان سارا # عليرضا منصوري # مامان سارا هر روز تنهايي به هواي مادرش ميامد آنجا . وقتي پيدايش ميکرد گلي را که از باغچه خانه چيده بود روي خاک مادر ميگذاشت . با آن صداي بچگانه اش گريه ميکرد . بعد کنار مادرش دراز ميکشيد و به خواب ميرفت . گاهي هم مينشست نوشته هاي روي سنگ را...
  2. *زهره*

    شعر نو

    ... من به هنگام شكوفايي گلها در دشت باز برخواهم گشت تو به من مي خندي من صدا مي زنم : آي با باز كن پنجره را پنجره را مي بندي با من اكنون چه نشتنها ، خاموشيها با تو اكنون چه فراموشيهاست چه كسي مي خواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد من اگر ما نشويم...
  3. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    باز كن پنجره را من تو را خواهم برد به سر رود خروشان حيات آب اين رود به سرچشمه نمي گردد باز بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز باز كن پنجره را صبح دميد چه شبي بود و چه فرخنده شبي آن شب دور كه چون خواب خوش از ديده پريد كودك قلب من اين...
  4. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو گل سرخ مني تو گل ياسمني تو چنان شبنم پاك سحري ؟ نه از آن پاكتري تو بهاري ؟ نه بهاران از توست از تو مي گيرد وام هر بهار اينهمه زيبايي را هوس باغ و بهارانم نيست اي بهين باغ و بهارانم تو سبزي چشم تو درياي خيال پلك بگشا كه به چشمان تو دريابم باز مزرع سبز...
  5. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    در شبان غم تنهايي خويش عابد چشم سخنگوي توام من در اين تاريكي من در اين تيره شب جانفرسا زائر ظلمت گيسوي توام گيسوان تو پريشانتر از انديشه ي من گيسوان تو شب بي پايان جنگل عطرآلود شكن گيسوي تو موج درياي خيال كاش با زورق انديشه شبي از شط گيسوي مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر مي...
  6. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    توبهٔ خویش و آن من بشکن کین نه توبه است زور و بهتانست
  7. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    انوری انوری عشقی که همه عمر بماند این است دردی که ز من جان بستاند این است کاری که کسش چاره نداند این است وان شب که به روزم نرساند این است
  8. *زهره*

    غزل و قصیده

    عشق تو از ملک جهان خوشترست رنج تو از راحت جان خوشترست خوشترم آن نیست که دل برده‌ای دل در جان می‌زند آن خوشترست من به کرانی شدم از دست هجر پای ملامت به میان خوشترست دل به بدی تن زده تا به شود خوردن زهری به گمان خوشترست وصل تو روزی نشد و روز شد سود نه و مایه زیان...
  9. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  10. *زهره*

    آرام بیا اینجا به کمک احتیاج دارم

    آرام بیا اینجا به کمک احتیاج دارم
  11. *زهره*

    گلاب جون میای اینجا بگی چیکار کنم؟

    گلاب جون میای اینجا بگی چیکار کنم؟
  12. *زهره*

    تاپیکایی که تو تالاره رو یه نگاهی بنداز امیدوارم بتونه بهت کمک کنه

    تاپیکایی که تو تالاره رو یه نگاهی بنداز امیدوارم بتونه بهت کمک کنه
  13. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  14. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  15. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  16. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  17. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  18. *زهره*

    قلبون تو برم من عسلم خودتی

    قلبون تو برم من عسلم خودتی
  19. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    در افسانه‏ها آمده، روزي که خداوند جهان را آفريد، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا براي پنهان کردن راز زندگي پيشنهاد بدهند. يکي از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زير زمين مدفون کن. فرشته ديگري گفت: آنرا در زير درياها قرار بده. و سومي گفت: راز زندگي را در...
  20. *زهره*

    شعر نو

    همه با آينه گفتم آري همه با آينه گفتم که خموشانه مرا مي پاييد گفتم اي آينه با من تو بگو چه کسي بال خيالم را چيد ؟ چه کسي صندوق جادويي بي انديشه من غارت کرد ؟ چه کسي خرمن رويايي گلهاي مرا داد به باد ؟ سرانگشت بر آينه نهادم پرسان...
بالا