نتایح جستجو

  1. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  2. لیمویی

    4 ساعت فاصلست تا عزیزای دلممممممممم: (

    4 ساعت فاصلست تا عزیزای دلممممممممم: (
  3. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  4. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  5. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  6. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  7. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  8. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  9. لیمویی

    خلوتی با خدا

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  10. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده...
  11. لیمویی

    الهی به سلامتی....استرس برای چی؟اینم مثل مابقی چیزا خدا جونی کمکت میکنه عااااااااالی تموم میشه...

    الهی به سلامتی....استرس برای چی؟اینم مثل مابقی چیزا خدا جونی کمکت میکنه عااااااااالی تموم میشه ای جااااااان.... من برم خونه بعد.....البته مامانیم همیشه خونه رو جوری نگه میدارن که نیاز نداره خونه تکونی کنیم...عملا این واژه تو خونه ما غیر قابل استفاده ست....ولی من دوست دارم...حتی یه گردگیری...
  12. لیمویی

    بارکلا بارکلا...[IMG] درسات زیادن؟مگه ترم چندی؟فدای سرت عشقولی من...اینام میگذره...زندگی کلا...

    بارکلا بارکلا...[IMG] درسات زیادن؟مگه ترم چندی؟فدای سرت عشقولی من...اینام میگذره...زندگی کلا همین چیزاست به انضمام کلی چیزمیز دیگع[IMG] خونه تکونی که کاری نداره که....من عاااااااااااااااااااااااشخ کارای خووووووووونموننننممممممممممممممممم
  13. لیمویی

    [IMG]اوووووووووهووووووووووو بک گرااااااااااااااندووووووووووووووو.....چخد دون دون داره[IMG]

    [IMG]اوووووووووهووووووووووو بک گرااااااااااااااندووووووووووووووو.....چخد دون دون داره[IMG]
  14. لیمویی

    مقسی مقسی ژیگر طلای مننننننننن[IMG] شکر خداجونم همین که میگی خوب میشن ان شاالله خداجونی کلی کمکت...

    مقسی مقسی ژیگر طلای مننننننننن[IMG] شکر خداجونم همین که میگی خوب میشن ان شاالله خداجونی کلی کمکت میکنه کلللللللللللللللی تا همشون درست درست شن منم با خداجونم هی میریم آز و برمیگردیم...از 8 تا 6:///////// دیگه اون آخرا میخوان بندازنم بیرون:////[IMG]
  15. لیمویی

    مرسی عزیزکمممممممممم خیلوووووووووووو قشنگ بوووووووووووووود درس و مشخات خوبن؟:ی [IMG]

    مرسی عزیزکمممممممممم خیلوووووووووووو قشنگ بوووووووووووووود درس و مشخات خوبن؟:ی [IMG]
  16. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  17. لیمویی

    چرا انقد غم انگیز؟ دلکم ابری شد:w05:

    چرا انقد غم انگیز؟ دلکم ابری شد:w05:
  18. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  19. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  20. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
بالا