نتایح جستجو

  1. لیمویی

    سلام ژییییییییییییییییگرررررررررررررررررررررررم خوبببببببببببببی؟ وای مرسی چقد دوسش دارم مرسی...

    سلام ژییییییییییییییییگرررررررررررررررررررررررم خوبببببببببببببی؟ وای مرسی چقد دوسش دارم مرسی مرسی مرسییییییییییییییییییییییییییییییییی
  2. لیمویی

    سلاااااااااااااااام عزیزکمممممممممممممم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ان شاالله 25ام پرتمون میکنن...

    سلاااااااااااااااام عزیزکمممممممممممممم خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ان شاالله 25ام پرتمون میکنن بیرون از خوابگاه:D
  3. لیمویی

    سلام به روی ماهت عزیزززززززززززززززز دلممممممممممممم...خوبی؟

    سلام به روی ماهت عزیزززززززززززززززز دلممممممممممممم...خوبی؟
  4. لیمویی

    مرسی شبتون بخیر [IMG]

    مرسی شبتون بخیر [IMG]
  5. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  6. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  7. لیمویی

    هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار ، که دریایی از نا امیدی است دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید...

    هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار ، که دریایی از نا امیدی است دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است و رحمت...
  8. لیمویی

    وقتی تنها میشوی بدان خدا همه را بیرون کرده تا با تو تنها باشد...

    وقتی تنها میشوی بدان خدا همه را بیرون کرده تا با تو تنها باشد...
  9. لیمویی

    [IMG]

    [IMG]
  10. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  11. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  12. لیمویی

    زندگی زیباست ... یک روز ... یک ساعت ... یک دقیقه ... "هرگز باز نمیگردد" پس لطفا ؛ از جنگ بپرهیز...

    زندگی زیباست ... یک روز ... یک ساعت ... یک دقیقه ... "هرگز باز نمیگردد" پس لطفا ؛ از جنگ بپرهیز ... از خشم دوری کن ... عاشقانه حرف بزن ... و ؛ لبخندت را وسعت ببخش ...
  13. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  14. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  15. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  16. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  17. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  18. لیمویی

    دوستش دارم سکوتش را صبرش را تنهاییش را... بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن او تکراری ترین حضور روزگار...

    دوستش دارم سکوتش را صبرش را تنهاییش را... بودنش عادتیست مثل نفس کشیدن او تکراری ترین حضور روزگار من است و من عجیب به آغوشش از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام؛ "خدایم را می گویم"...
  19. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
  20. لیمویی

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را...

    رَبّ که می گویم خیالم راحت می شود... دلم آرام میگیرد که بلایی سرم نمی آید.. کسی تا آخر هوایم را دارد. رَبّ ؛ یعنی پرورش دهنده یعنی چیزی را از اولِ اول ،مثل یک دانه ی کوچک پرورش دهی ،مراقبش باشی ،آب و آفتابش را اندازه کنی ... کرده ای... برایم ربوبیت کرده ای که حالا اینجایم ! قبول دارم آفت زده ام...
بالا