نتایح جستجو

.................

14...................

سحرگاه در چمن خوشرنگ شد گل نگاهش کردم و دلتنگ شد گل به دل گفتم که ناز است این میندیش چو دستی پیش بردم سنگ شد گل

ازآجيل سفره عيد چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛مي شکنند دندانساز راست مي گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !

یاد دارم در غروب سرد سرد/می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد/داد می زد کهنه قالی می خرم/دست دوم جنس عالی می خرم /کاسه و ظر ف سفالی می خرم /گر نداری کوزه خالی می خرم/اشک در چشمان بابا حلقه زد/نا گهان آ هی کشید بغضش شکست/اول ماه است و نان در سفره نیست/ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟/بوی نان تازه هوشش برده...

نه چرا ناراحت بشم فقط اولین باری که تو بخش کردستان قلب من مشخصات شما رو دیدم یاد ایشون افتادم همین جوری گفتم شاید دوست باشین ببخشید مزاحمتون شدم، اوقات خوبی داشته باشین

نه متشکرم

مرسی.........

[IMG]

مرسی جواب نخواستیم جریانی هم در کار نیست

دوش که غم پرده ما می‌درید خار غم اندر دل ما می‌خلید در بَرِ استاد خرد پیشه‌ام طرح نمودم غم و اندیشه‌ام کاو به کف آیینه تدبیر داشت بخت جوان و خرد پیر داشت پیر خرد پیشه و نورانی‌ام برد ز دل زنگ پریشانی‌ام گفت که «در زندگی ‌آزاد باش! هان! گذران است جهان شاد باش! رو به خودت نسبت هستی...

مرسی بابت جواب سوال من!!!!!!!!!!!!!!!

هیچی همین جوری وقتی ایلام سربازی بود از لحاظ کاری با شرکتمون ارتباط داشت یعنی کارای ادارشون رو میاورد ما انجام میدادیم

سلام. مرسی شما یه دوست کرمانشاهی که مکانیک خونده باشه و خدمت سربازی اش رو ایلام بوده باشه دارین؟؟

مرسی عزیزم عالـــی بود مهربانی را وقتی دیدم که کودکی خورشید را در دفتر نقاشیش سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر نور آفتاب نسوزد.

خودم 14 بودم البته بدون عینک..

مرسی قشنگ بود اما اینکارا رو معمولا پسرا انجام میدن!!!!!!!!!

سلام خوب هستین مهندس؟ یه سوال داشتم میتونم بپرسم؟

59.................