پرنده بود و آسمان !
سکوت بود و جاده و خطی که می رفت ...
من بودم و تو !
باران بود و آغوش گرمت که چتر من شد ...
باز هم جاده ...
.
.
.
جاده پا برجاست و رد پای من و تو را می نگرد !
پرنده هست و آغوش آسمان را رها نمی کند ...
باران هست واشکهای مرا می شوید ...
می بینی بی وفا ؟!
تنها من ،...