نتایح جستجو

  1. ♥milad♥

    بیخال... همون بهتر که نمیشناسی....

    بیخال... همون بهتر که نمیشناسی....
  2. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  3. ♥milad♥

    منو بگو رفتم این همه زحمت کشیدم برای کشورم... اونوقت ملت منو نمیشناسن... متاسفم برای خودم که...

    منو بگو رفتم این همه زحمت کشیدم برای کشورم... اونوقت ملت منو نمیشناسن... متاسفم برای خودم که جوونیم رو به پای این کشور گذاشتم....
  4. ♥milad♥

    منم محمد... هنوز یادت نیومد!!!!!!!!! واقعا که...

    منم محمد... هنوز یادت نیومد!!!!!!!!! واقعا که...
  5. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  6. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  7. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  8. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  9. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  10. ♥milad♥

    یعنی واقعا منو نمیشناسی!!!! ناامیدم کردی... خوب فکر کن...

    یعنی واقعا منو نمیشناسی!!!! ناامیدم کردی... خوب فکر کن...
  11. ♥milad♥

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول...

    مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند درحالیکه 20 سنت اضافه تر می دهد! می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد...
  12. ♥milad♥

    مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو...

    مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است. پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه. مادر: دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه. پسر: یک که همه بچه ها از من بدشون می یاد. دو همه معلم ها از من بدشون می یاد. مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری به مدرسه. پسر: مامان...
  13. ♥milad♥

    یکروز 3 تا پسر پیش ملا نصرالدین میرند و میگند : ما 10 تا گردو داریم، اینهارو با عدالت بین ما...

    یکروز 3 تا پسر پیش ملا نصرالدین میرند و میگند : ما 10 تا گردو داریم، اینهارو با عدالت بین ما تقسیم کن! ملا میگه با عدالت خدایی یا عدالت رفاقتی؟ بچه ها میگن عدالت خدایی بهتره با عدالت خدایی تقسیم کن. ملا 8 تا از گردوها میده به اولی، 2 تا میده به دومی و یک پس گردنی محکم هم می زنه به...
  14. ♥milad♥

    [IMG]

    [IMG]
  15. ♥milad♥

    سلام!!! برای چی؟

    سلام!!! برای چی؟
  16. ♥milad♥

    یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟ اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست …

    یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟ اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست …
  17. ♥milad♥

    تلفظ صحيح چهارمين روز هفته كدام است؟؟؟ . . . . . چارشنبه؟ چاهارشنبه؟ چهارشنبه؟ . . . . هيچكدوم...

    تلفظ صحيح چهارمين روز هفته كدام است؟؟؟ . . . . . چارشنبه؟ چاهارشنبه؟ چهارشنبه؟ . . . . هيچكدوم نيست عزيزم، سه شنبه صحيح است ! . . . حتما دانشجو هم هستي :|
  18. ♥milad♥

    تلفظ صحيح چهارمين روز هفته كدام است؟؟؟ . . . . . چارشنبه؟ چاهارشنبه؟ چهارشنبه؟ . . . . هيچكدوم...

    تلفظ صحيح چهارمين روز هفته كدام است؟؟؟ . . . . . چارشنبه؟ چاهارشنبه؟ چهارشنبه؟ . . . . هيچكدوم نيست عزيزم، سه شنبه صحيح است ! . . . حتما دانشجو هم هستي :|
  19. ♥milad♥

    [IMG]

    [IMG]
  20. ♥milad♥

    خواهش میکنم... ولی به نظر من عده کمی هستند که میتونند اینقدر کثیف باشند...

    خواهش میکنم... ولی به نظر من عده کمی هستند که میتونند اینقدر کثیف باشند...
بالا