نتایح جستجو

طراحان سوئيسي كفش پرشي كانگورويي طراحي كرده‌اند كه علاوه بر جنبه‌هاي سرگرمي، يك وسيله ورزشي ايمن محسوب مي‌شود. به گزارش ايسنا، كفش كانگورويي (Kangoo Jumps) امكان پرش‌هايي به ارتفاع 90 سانتيمتر را فراهم مي‌كند و براي انجام حركات ورزشي در كلاس‌هاي ايروبيك نيز مناسب است. همچنين ورزشكاراني كه به...

حتي فكرشم ميتونه صاحب اينو سكته بده

اما دختر عمه من كه رشتش مهندسيه:D

اگه اين لبخندشه پس خندش چطوريه؟؟؟ يعني دهنش ازين بازترم ميشه؟

ميخواستم با هواپيمايي لتوني يه سفر برمااااا.... اما فهميدم طرف خوانندس و مهماندار نيس؛بيخيال شدم....رو عكس بالا سمت راست رو ببينيد متوجه ميشين خوانندس طرف

ايول صادق هدايت!!! ايول بوف كور!!!

من هم يكي از بهترين جاهايي بود كه ديدم...2-3 سال پيش رفتم

ممنون از پاسخگويي سريعتون!!!!

1-چي شد كه فكر كردين بايد با يكي ادامه بدين و با اون يكي ديگه به هم بزنين؟ 2-شما هميشه براي ادامه دادن دوستي يا بريدن از دوستتون به نظر آدماي ديگه كه اصلا نميشناسينشون توجه ميكنين؟ فكر ميكنم كه شما نياز به يك مشاوره البته با يك مشاور يا روانشناس دارين نه آدمايي كه نميشناسينشون و به طبع نميتونين...

خاطرات نوروزی نه سالگی اینجانب! آخرین شنبه سال ساعت ۹ صبح امروز مدرسه شلوغ شد، بچه ها کلاس ها را تعطیل کردند، همگی به سالن مدرسه هجوم آوردند و شعار "خانم وکیلی تعطیلی تعطیلی!"سردادند! خانم وکیلی مدیر مدرسه با قاطعیت پشت میکروفن اعلام کرد که تا سه شنبه کلاس ها برقرار هستند و با عوامل...

ديدي آخرش شيطون گولت زد ريا كردي؟;)

نظرتون چيه؟

Great sculpture by Markus Raetz (Swiss, 1941)

اَفسانه یا اسطوره که در زبان پهلوی به آن afsân می‌گفتند به معنای داستانی خیالی است تهی از هر راستی. اينكه حالا در تعريف افسانه باهم همفكر نيستيم به كنار....شما ميگي كه اين داستان واقعي بوده اما درش غلو شده.خب؛به نظر شما چطوري اتفاق افتاده اين داستان واقعي؟ منظورم غلو نشدشه

ببخشيد اين درصدي كه ازش خبر دارين چند چنده؟ بازار درصد و آمار عجيب داغه

مثلا چه افسانه اي از واقعيت سرچشمه گرفته ؟ افسانه خون آشام ها؟ يا...؟ من كه تو واقعيت نديدم زن شوهرشو كول كنه از قلعه ببره بيرون

من فك كردم افسانه اس

سلام من 1 تاپيك زدم با عنوان عهدنامه تركمنچاي اما سزيع حذف شد...چرا؟اينكه بي عرضگي شاهان قبل انقلاب رو مردم بدونن سياسيه؟

فك كنم مرده هم بچه هارو كول ميكرده بعد همگي رو كول زنه بودن!!!بعدشم ميتونستن يكاري كنن كه كم اذيت بشن...ميرفتن پشت در قلعه واي ميستادن( شايدم دراز ميكشيدن)‌بعد مردرو كول ميگرفتن يك قدم ميذاشتن بيرون( يا يك خيز ور ميداستن) كار تموم ميشده...چون شرط اين بوده كه همينكه از قلعه خارج شن اونا ديگه...

مرسي امضا