نتایح جستجو

خدایا برای خاموشی شبهای انتظارم.... فقط یک فوت کافی است! خاموشم کن.....

پیشتر ها فکر میکردم... با سکوت به تو میرسم! آنقدر سکوت کردم که تو رسیدی... اما نه به من، به دیگری! این حکم سنگینی است برای یک لحظه سکوت بیشتر....

مواظب چشیدن عشق ها باشید.... بعضی ها طعم کشک میدهد........!

دست‌هایش با من، چشمهایش در خیابان و دلش..... این یکی را نمیخواهم بدانم.....؟

بعضی ها از تک پر بودن فقط پرش رو یاد گرفتن... پر با اون، پر با این.......!

بیا با هم رفت و آمد نکنیم.... مثلا وقتی میای دیگه نرو.......

سلام خواهش میکنم

درد دارد.... امروز حرفی برای گفتن نداشته باشی.... با کسی که تا دیروز..... تمام حرفهایت را فقط به او می گفتی.....

چه زیبا گفت مترسک.... وقتی نمی شود رفت،همین یک پا هم اضافیست.....

تمام شکوه های زندگی نهفته است.... در قلب داغدار عاشق نا امید..... که می توان تمام دردهای عشق را..... در انعکاس قطره ای از اشکهای وی.... نگاه کرد!

شنیده بودم خاک سرد است! ولی انگار...... این روزها هوا سرد است...... زنده زنده فراموش میکنیم یکدیگر را.......

آهای سهراب.... قایق دیگر جوابگو نیست..... کشتی باید ساخت....! اینجا مثل من تنها زیاد است......

خدایا... این روزها حرفهایم بوی نا شکری میدهد... اما... تو به حساب تنهایی و درد دل بگذار....

خدایا دوستت دارم.... ای رب من... این همان رازی است که به خاطرش برایت زندگی می کنم....

جغد گفت خدایا.... آدمهایت من و آوازهایم را دوست ندارند...! خدا گفت... آوازهای تو بوی دل کندن می ده.... و آدمها عاشق دل بستن اند.... اما..... تو بخوان..... همیشه بخوان... که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت....تلخ......

دل من حوصله کن.... داد زدن ممنوع! کم کم گله، فریاد زدن ممنوع! بین این قوم که هر کار ثوابی ست کباب... دل سوخته را باد زدن ممنوع! تیشه بر ریشه فرهاد زدن شیرین است... حرفی از شیرین پیش فرهاد زدن ممنوع است.. شادی از منظر این قوم گناهی بزرگ بزن آهنگ..... ولی شاد زدن ممنوع است......

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست... گذر فصلها و عبور سالها بر آن اثر میگذارد ولی دوست داشتن..... در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکنه... و بر آشیانه ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست....

کسی نیست که مرا به شوق بیاورد جز تو....! که تو هم نیستی.......

کبریت های سوخته.... روزگاری درخت های شادابی بودند! مثل ما.... که روزگاری می خندیدیم قبل از اینکه.... عشق روشنمان کند! و سوختیم......

همه چیز بازیچه نیست! این جمله را پروانه ای گفت که.... بالهایش در دستان کودکی بازیگوش جا مانده بود.....