نتایح جستجو

  1. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    سوگند وستایش وشراره برخاستند تا نیز بچینند بهار همان طوری بی حرکت نشسته بود خیلی از دست شروین ناراحت بود احساس کرد شروین دوستش ندارد ولی آخر چطور ممکن بود بهنام به بهار نگریست وپرسید : -چی شده عمو ؟خیلی تو فکری ! -چیزی نیست شاهرخ نیز پرسید : -درسته تو که شاد بودی یکدفعه چی شده ؟ -گفتم که چیزی...
  2. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    بهنام رو به او گفت : -نکنه تو هم عاشق شدی آخه عشاق روزه ی سکوت میگیرند تا کسی پی به رازشون نبره همه خندیدند ولی شروین هیچ نگفت در جمع همه صحبت میکردند وشروین ساکت بود فقط گاهی که سوالی از او پرسیده میشد کوتاه پاسخ میداد . شوگند رو به بهار پرسید : -با فریبرز چه کردی ؟ -هیچی گفتم نه که نه -یعنی...
  3. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    -شروین زود باش دیر شد پسر با خروج شروین از خانه بهار چرخش را هل داد -چرا این قدر تند میری دختر ؟مگه عجله داری؟ -تو که نمیخوای دیر به دانشگاه برسیم؟ -ولی به نظر من دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه ! بهار بلند خندید وگفت : -مثل اینکه خیلی از مرگ میترسی -مطمئنا اگر بدونم تو با منی دیگه نمیتریم...
  4. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    شروین نیز جوان بسیار زیبایی شده بود وسال آخر درسش را سپری میکرد اکثر اوقاتش را نیز با بهار میگذراند در درسها یاری دهنده ی خوبی برایش بود ودختر جوان هرگاه مشکلی برمیخورد با او در میان میگذاشت .صدای زنگ خانه به گ وش رسید بهار در حالی که حوله ای در دست داشت وموهایش را خشک میکرد در را گشود وبا...
  5. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    صدای لرزان وبی تاب ستایش را شنید : -چطوری ؟چطوری؟ -تو قبول کن تا بگم -چی رو ؟اخه مگه میشه ؟ -آره اگه تو بخوای آره گفتم که ما عروسی نمیکنیم ولی تو همون مادر برای بهار من میشی ومن یه پدر برای شروین حتما میخهوای بگی ما نمیتونیم این وطری بدون هیچ نسبت رسمی با هم زندگی کنیم فکر اینجا رو هم کردم خونه...
  6. mahshid m

    رمان چشمان منتظر

    ساعت 4 بعدازظهر بود شاهرخ دچار تشویش شده بود ولی به خاطر بهار خود را آرام نشان میداد نمیدانست که میتواند ستایش را متقاعد کند یا نه .ولی امیدوار بود وبه خداوند توکل میکرد ستایش وشروین نیز حاضر شده بودند او به مادرش گفت که برای دیدن بهار به منزل شاهرخ میرود زمانی که پشت در منزل او رسید از نگرانی...
  7. mahshid m

    تاپیکی به عنوان ح ل ا ل ی ت

    پیشاپیش زیارت قبول باشه آرزوی سلامتی براتون دارم وهمینطور خیلی بهتون خوش بگزره برای ما هم دعا کنید
  8. mahshid m

    سلام ممنون بابت دوستیتون بابت تایپیک هم ممنون من کلا این تریپ رمان رو دوست دارم

    سلام ممنون بابت دوستیتون بابت تایپیک هم ممنون من کلا این تریپ رمان رو دوست دارم
  9. mahshid m

    سلام ایول یه بار شد که من اومدم وتو نبودی بابا ایول چقدر تو این مدت دوست پیدا کردی پس برای اینه...

    سلام ایول یه بار شد که من اومدم وتو نبودی بابا ایول چقدر تو این مدت دوست پیدا کردی پس برای اینه که دیگه که به ما فقیر بیچاره ها محل نمیزاری راستی یکی طلبت اون روز یهو رفتی بدون خداحافظی.
  10. mahshid m

    رضا این آلبومت کاره خودته خیلی عالی کار شده ولی مگه تو ترم چندی ؟

    رضا این آلبومت کاره خودته خیلی عالی کار شده ولی مگه تو ترم چندی ؟
  11. mahshid m

    سلام تبریک میگم آواتارم که عوض کردی خیلی خیلی تبریک:gol:

    سلام تبریک میگم آواتارم که عوض کردی خیلی خیلی تبریک:gol:
  12. mahshid m

    ممنون لطف کردید وانشالا که قبول میشید:gol:

    ممنون لطف کردید وانشالا که قبول میشید:gol:
  13. mahshid m

    سلام میخواستم از تون یه سوال بپرسم که برای کارشناسی ارشد معماری کتابی پیشنهاد میکنید چون برای...

    سلام میخواستم از تون یه سوال بپرسم که برای کارشناسی ارشد معماری کتابی پیشنهاد میکنید چون برای ناپیوسته میگفتن یگانه عالیه وواقعا کتاب خوبی بود میخواستم ببینم شما کتابی پیشنهاد میدین ودلیل اینکه از شما پرسیدم این بود که شما رو تایپیک کارشناسی ارشد دیدم وفکر کردم شاید شما بتونید کمکم کنید
  14. mahshid m

    سلام خواهش میکنم امیدوارم دوستای خوبی برای هم بشیم

    سلام خواهش میکنم امیدوارم دوستای خوبی برای هم بشیم
  15. mahshid m

    [IMG]

    [IMG]
  16. mahshid m

    ممنون بابت عکس زیباتون [IMG]

    ممنون بابت عکس زیباتون [IMG]
  17. mahshid m

    نه بابا منظورم دوست دختر بود گفتم شاید تو یه ماه زرنگ شده باشی خوب حالا بیخیال دیگه چه خبر؟

    نه بابا منظورم دوست دختر بود گفتم شاید تو یه ماه زرنگ شده باشی خوب حالا بیخیال دیگه چه خبر؟
  18. mahshid m

    آمین خوب خدا رو شکر نه حقیقی؟

    آمین خوب خدا رو شکر نه حقیقی؟
  19. mahshid m

    دل نامه یا نامه دل

    اگر خودت در کنارم نباشی باز هم به یاد توام دریای خشمگین خیالم به دریایی آرام تبدیل می شود زمانیکه کشتی خیالت ازآن می گذرد اکنون که نسیم امیدواری وصالت می وزد تنها خیالم تویی این بار با خیالی آسوده سر بر بستر می نهم زیرا فردا خورشید به امید دیدار تو طلوع می کند و امشب... شاید به نام...
  20. mahshid m

    دل نامه یا نامه دل

    کلمات هرگز قادر نخواهند بود تا از احساس من نسبت به تو سخن گویند کلمات هرگز نمی توانند از حال من در فراق تو بنویسند باور ندارم که تو با من نیستی در بی تو بودن دل بی قرارم با واژه ی اشک و اندوه گره خورده است مرا ببین؛ ببین که چگونه زیر سنگ قبر جدایی ودوری و فراق تو؛همه ی وجودم...
بالا