نتایح جستجو

با کدام آبرویی روز شمارش باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟ سالها منتظر سیصدو اندی مرد است! آنقدر مرد نبودیم که یارش باشی!!!!!!!!! گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد مرکبی(تقوا)نیست که راهی دیارش باشیم

تقصیر من است اینکه، کم می آیی هر گاه شدم اسیر غم می آیی این جمعه و جمعه های دیگر حرف است آدم بشوم ، سه شنبه هم می آیی . . .

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ... یک شب قبل از ولنتاین (دقت کنید یک شب) وقتی دارم تو خیابون راه می رم یه لامبورگینی (ترجیحا مورسیه لگو) از کنارم رد شه بَد یهو بک بگیره (برگرده عقب) جلو پام واسته ، یه دخدر خشگل قدبلند (170) از توش بیاد بیرونُ همینجوری واسته جلومُ بهم زُل بزنه (^_^) <||> _//_ یه نیم...

رفتی الاهی خوشبخت شی. ولی آخه الاغ من اگه پول نداشتم اندازه اون!!!!..... صبر داشتم مثل ایوب عشق داشتم مثل علی عقل داشتم مثل خزر همه اینارم نداشتم حداقل خودم بودم. باطنم همون بود که میدیدی.

باور کن تا آخر "خط” می رفتم ؛ اگر سر راهم "نقطه” نمی گذاشتی ! ...

منم اگر قسمت باشه هستم:gol: التماس دعا

هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را . . .

دَر این تَنگنایِ دَرد ؛ دارَم بِه یِک صِدا جان میسِپارَم... صِدایی کِه بِه یِک خَروار خاک تَن دادِه... اَز اینجا تا مُصیبَت راهی نیست...! آرام بِبار اِی اَشک ...

گامهايت، طنين شکفتن را جاری ساخت و دستهايت، چه روشن، تاريکی*ام را دور کرد. تو آن صداقت محض هستی که با تک تک نفس*هايت، خشکترين دشتها را به سيراب*ترين بيشه*ها تبدیل کرد نگاه آسمانی*ات ابرها در خود داشت و من با اندکی درنگ ، زير قطره* قطره باران محبتت، نهری شدم جاری به سوی دريای عشق برق...

هــر شــب آغــوش مــن پـــر اســت از جــای خـالــی تـــو . . . لعنتــــی !

مــن هـمـه چــیـز را بــا تـو تـَــرک مـیـکـنـم... تـــو را بـا چـه تـَـرک کــنـم ؟...

امشب از ايـــــنجا صدايت ميـــــکنم ! تو از آنــــــجا بغلم کن لعــــنتــــی مــــن ! ...

مـی شــود حــالا کــه نیستــی بــودنـت بـا دیــگـری را بـه رُخم نکــشــی ؟!

ورق ورق کن “خاطرات” خاک گرفته را … شاید غبارش “احساست” را به سرفه بیندازد

ﻋﺰﯾــــــــﺰﻡ ﯾﮑــم ﺁﺏ ﺭﻭ ﺍﻭﻥ ﻭﺟـــﺪﺍﻧﺖ ﺑﺮﯾـــﺰ ﺧﯿﻠـــﯽ ﻭﻗﺘــﻪ ﺧﻮﺍﺑــــــﻪ ..

در خاطـــری که تو هستـــی دیگــران فراموشند بگــذار در گوشت بگویــَــم °°°میخواهمــَــت°°° ایــن خلاصه ی تمــام عاشقــانه هایَــم است

آهاے همیشگے ترینم تمام فعل هاے ماضے ام را ببر.. چہ در گذر باشے چہ نباشے براے من استمـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــرارے خواهے بود.. من هر لحظه تو راصرف مے کنم

عطر بارون، با بوی نبودنت بهونه میده دست ِ باریدنم !

دل و جرات میخواهد خواستنت کار هر کسی نیست دوست داشتنت ! با تو بودن انتهای دلخوشی هاست . . . بی تو ماندن دردیست بی درمان !

ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﭼﻪ ﺭﺍﺯﻳﺴﺖ ﺑﻴﻦ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺘﻢ ! ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﻢ !