نتایح جستجو

  1. سامه

    سلام.. خوبی؟ آره مگه میشه نخونده باشم؟؟؟؟؟؟؟ راستی بابت میلات ممنون.. ماله خودتم چک کن...

    سلام.. خوبی؟ آره مگه میشه نخونده باشم؟؟؟؟؟؟؟ راستی بابت میلات ممنون.. ماله خودتم چک کن. قربانت.
  2. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    صداي بي صدا دوباره مي‌نويسمت، بدون اينکه بشمرم بدون اينکه عطرتو، به ذهن خونه بسپُرم به ناخود آگاه خودم، سري دوباره مي‌زني بدون اينکه حس کنم، هزار صفحه با مني چه ساده مي‌رسم به تو، هميشه زود باورم که خواب با تو بودنو، بدون گريه مي‌پرم ترانه‌ساز من شدي، پر از اميد و آرزو چرا سکوت مي‌کني، به جاي...
  3. سامه

    سلام خوبی؟ مرسی خیلی جالب بودن.. من از این جور چیزا جالبشو ندارم. پیدا کردم از خجالتت در می آم.

    سلام خوبی؟ مرسی خیلی جالب بودن.. من از این جور چیزا جالبشو ندارم. پیدا کردم از خجالتت در می آم.
  4. سامه

    رسیدن؟؟؟؟ راستی Win RAR داری دیگه؟

    رسیدن؟؟؟؟ راستی Win RAR داری دیگه؟
  5. سامه

    آقایی.. حتما. مرسی.

    آقایی.. حتما. مرسی.
  6. سامه

    سلام .. من 2-3 روز پیش برات فرستادم نمیدونم چرا نرسیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با شما که حتما آررررره..

    سلام .. من 2-3 روز پیش برات فرستادم نمیدونم چرا نرسیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با شما که حتما آررررره..
  7. سامه

    سلام خانومی خوبی عزیز..:gol: کجایی دلم برات تنگید آخه....:smile: موفق و شاد باشی.;)

    سلام خانومی خوبی عزیز..:gol: کجایی دلم برات تنگید آخه....:smile: موفق و شاد باشی.;)
  8. سامه

    سلام... نه یادم نرفته بود نمیدونستم چه جوری بفرستم حدودا 500 تا عکسه با چی برات سندشون کنم...

    سلام... نه یادم نرفته بود نمیدونستم چه جوری بفرستم حدودا 500 تا عکسه با چی برات سندشون کنم...
  9. سامه

    به نفر قبلی یه نوع گل هدیه کن...

    یه سبد یاس سفید
  10. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    با تو گفتم :‌ "حذر از عشق؟ ندانم! سفر از پيش تو؟‌ هرگز نتوانم! روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد چون كبوتر لب بام تو نشستم، تو به من سنگ زدي من نه رميدم، نه گسستم" باز گفتم كه: " تو صيادي و من آهوي دشتم تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم سفر از پيش تو هرگز نتوانم،...
  11. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    بشر، دوباره به جنگل پناه خواهد برد، به كوه خواهد زد! به غار خواهد رفت! *** تو، كودكانت را بر سينه مي فشاري گرم، و همسرت را چون كوليان خانه به دوش، ميان آتش و خون مي كشاني از دنبال، و پيش پاي تو از انفجارهاي مهيب دهان دوزخ وحشت گشوده خواهد شد و شهرهاي همه در دود و شعله خواهد سوخت و...
  12. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    دريا، - صبور وسنگين - مي خواند و مي نوشت - "... من خواب نيستم ! خاموش اگر نشستم ، مرداب نيستم ! روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم روشن شود كه آتشم و آب نيستم !"
  13. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    چشم تو زينت تاريكي نيست... پلكها را بتكان... كفش به پا كن و بيا... و بيا تا جايي كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد ؛ و زمان روي كلوخي بنشيند با تو... و مزامير شب، اندام تو را مثل يك قطعه آواز به خود جذب كند. پارسايي ست در آنجا كه تو را خواهد گفت : " بهترين چيز رسيدن به نگاهي‌ ست كه از حادثه عشق...
  14. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    براي تو و خويش چشماني آرزو مي‌كنم كه چراغها و نشانه‌ها را در ظلماتمان ببيند ... گوشي كه صداها و شناسه‌ها را در بيهوشي‌مان بشنود ..
  15. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    لحظه‌اي، آخر درنگي، بيش از اينها، صبر كن من به تو دل داده‌ام، تا جان ندادم، صبر كن لحظه‌اي با من بمان اين عشق را انديشه كن درد جان با رفتنت درمان ندارد، صبر كن
  16. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    صدا کن مرا صداي تو خوب است صداي تو سبزينه آن گياه عجيبي ست که در انتهاي صميميت حزن مي‌رويد در ابعاد اين عصر خاموش من از طعم تصنيف در متن ادراک کوچه تنهاترم بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
  17. سامه

    به نفر قبلی یه نوع گل هدیه کن...

    ارکیده آرامیس اونم یاسیش
  18. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها خاك خواهد بست روزي، باد خواهد برد باري روي ميز خالي من، صفحه باز حوادث در ستون تسليتها، نامي از من يادگاري
  19. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    خسته ام از آرزوها، آرزوهاي شعاري شوق پرواز مجازي، بالهاي استعاري لحظه هاي كاغذي را، روز و شب تكرار كردن خاطرات بايگاني، زندگيهاي اداري
  20. سامه

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    اي رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر بر من منگر تاب نگاه تو ندارم بر من منگر زانكه به جز تلخي اندوه در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم
بالا