به عشق تو چه شبهایی رو به روز رسوندم ، چه غروبها به طلوع و چه طلوع ها را غروب کردم تاتو از راه برسی ، حرفها برای گفتن داشتم اما روزه سکوت گرفتم تا فقط تو محرم رازم باشی، ولی دیگر شب و روزی است که شبم روز و روزم شب نمیشه و غروبهایم به طلوع نمیرسد ، دیگر دوریت را باور ندارم ، سفر ابدی تو را ،...