یه استاد خانوم زیبا داشتیم.. یه روز کلاس داشتیم باهاش ..کلاسمون تو سمعی بصری بود آخه بچه ها کنفرانس داشتن...یه 10 مین دیر رسیدم رفتم داخل دیدم کنفرانس هنوز شروع نشده استادم ردیف جلو نیس..بلند گفتم : این جیگر طلا خودش هنوز نیومده..
دیدم کلاس ساکت شد یه دفعه استادمون از عقب کلاس بلند شد... بدبخت...