نتایح جستجو

فاصله حکم دیواریست برای ندیدن....ولی ندیدن هرگز حکم فراموشی نیست.....

ذهنم فلج می شـــــود... وقتی می خوانمت و تو حتی نمیگویی جـــــــــانم . . .

خدا رو چه دیدی ، شاید با تو باشم شاید با نگاهت از این غم رها شم خدا رو چه دیدی ، شاید غصه رد شد دلم راه و رسم این عشق رو بلد شد

حکايت عجيبي دارد اين اشک! کافيست حروفش رابه هم بريزي تابرسي به "کاش"

چقد سخته بخوای بی تفاوت از کنار کسی رد شی که عجیب ترین حس دنیا رو باهاش تجربه کردی...سخت تر از اون،اینه کسی که یه زمانی تمام دنیات بود حالا به چشم یه آشنای دور نگاهت کنه!!

یه وقت هایی تو زندگی هست..که سرو جمعش دودقیقه هم نبوده...اما یه عمر یادش داره مارو داغون میکنه..!!

من که شـــــاعر نبودم ... کلمات و واژه هایم کنار هم قرار نمی گرفتند ؛. همگی با هم غـریبه بودند . حالا دیگــــر خوب از تو یاد گرفته اند با هر غریبه ای خوابیدن را.....

بارالها برای همسایه ای که نان مرا ربود نان، برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی، برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق میطلبم.

دلم شروع یه عشق تازه می خواهد! یه عشق ماندگار...!!

ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم واسه تو یه عمر اسیر تو کنج میخونه بودیم ماکه رفتیم ولی خوب موندی سر قول و قرار خوب رها کردی دسامو توی اول بهار ماکه رفتیم ولی مزد دستای ما این نبود دل ما لایق اینکه بندازیش زمین نبود ما که رفتیم ولی چشم تو عجب نگاهی داشت جمله های پر عشق...

بدترین اعترافی که میتونی بکنی اینه که اون یکی رو جز من داشت .....!

[IMG] در تمام لحظه هایم تکرار میشوی اما تکراری نمیشوی ...!

[IMG] آنـــــقــدر نبودنـــت را از خـــودم وام گـــرفتـــم کــــﮧ ورشکــســت شــد دلـــم حـــالا " مـــن " کـــﮧ همیـــشــﮧ بـــود تـــو شـــده و " تــــو " کــــﮧ نبــودـے مـــن ...

گاهی دلم آنقدر از زندگی سیر می شود که می خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم روی ابرهایش دراز بکشم سبک ، آرام ، آسوده ... !!! مثل ماهی های حوضمان که چند روزیست روی آب ، با سایه ای از آسمان سبک ، آرام وآسوده دراز کشیده اند ... !!!. [IMG]

کـــجا ایــستــاده* ای؟ . . . . … . چــگونــه اســت بــاد از هـــر جــهتـی کــه مــی*وزد عــطـر تــو را بــا خــود دارد؟ تـــو نــرفــته ای مــیـدانم . از جــایی در هــمیـن نـزدیکی مــرا نـگاه میــکنی فــقـط مــن نـمیبــینـمت . !!! [IMG]

[IMG]

دیشب ! به تو فکر کردم به ابرا ، به بادها به هوای بی " تو " که دیروز ای رفیق قدیمی تو شهرم بارون زد ، بارون زد ، بارون زد منو این خاک و آب و هوا چه عاشقانه می خوانیم ترانه های غم انگیز رفتن....

باران یادآور غیبت توست در روزهایی که من تو را زیرِ باران می خواستم ..

هی باران ! دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد زمین خُشک باشد همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود همین که ناخواسته ضرر برسانی همین که برنامه هایشان را لغو کُنی تو را به فُحش خواهند کشید...