يادم آيد تو به من گفتي: از اين عشق حذر کن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر کن
آب،آيينه عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا، که دلت با دگران است!
گل گفت مرا نرمی از خار چه میجویی
گفتم که در این سودا هشیار چه میجویی
گفتا که در این سودا دلدار تو کو بنما
گفتم نشدی بیدل دلدار چه میجویی
گفتا هله مستانه بنما ره خمخانه
گفتم که برو طفلی خمار چه میجویی
گفتا ز چه بیهوشی بنمای چه مینوشی
گفتم برو ای مسکین هشدار چه میجویی
گفتا که چه گلزار...