نتایح جستجو

  1. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    دوست چو جبار بود هیچ شکستی نداشت گفت شکست آورید ما به شکست آمدیم گوهر عطار یافت قدر و بلندی ز عشق گرچه ز تأثیر جسم جوهر پست آمدیم
  2. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    دست شستم ز دل و دیده خونبار ولیکن نقش رخسار تو از لوح دل و دیده نشستم گفتی از چشم خوش دلکش من نیستی آگه بدو چشمت که ز خود نیستم آگاه که هستم
  3. anahita shams

    آخه چي شدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    آخه چي شدي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  4. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    يادم آيد تو به من گفتي: از اين عشق حذر کن! لحظه اي چند بر اين آب نظر کن آب،آيينه عشق گذران است تو که امروز نگاهت به نگاهي نگران است باش فردا، که دلت با دگران است!
  5. anahita shams

    سلام گلم روزت مبارك عزيز..........بوس بوس

    سلام گلم روزت مبارك عزيز..........بوس بوس
  6. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    نگاه من به تو و ديگران به خود مشغول معاشران ز مي و عارفان ز ساقي مست اگر تو سرو خرامان ز پاي ننشيني چه فتنه‌ها که بخيزد ميان اهل نشست
  7. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    يکشب دلي به مسلخ خونم کشيد و رفت ديوانه اي به دام جنونم کشيد و رفت پس کوچه هاي قلب مرا جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشيد و رفت
  8. anahita shams

    سلام دوست گلم.خوبي؟....از داداش چه خبر؟؟؟؟؟؟؟.............بهترن ايشالا .......فلن باي

    سلام دوست گلم.خوبي؟....از داداش چه خبر؟؟؟؟؟؟؟.............بهترن ايشالا .......فلن باي
  9. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر اين متاعم که همي‌بيني و کمتر زينم بنده آصف عهدم دلم از راه مبر که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کينم
  10. anahita shams

    سلام .............به به.....به به ........چه عارفانه .......قابل شما رو نداره داداش

    سلام .............به به.....به به ........چه عارفانه .......قابل شما رو نداره داداش
  11. anahita shams

    [IMG]

    [IMG]
  12. anahita shams

    گل گفت مرا نرمی از خار چه می‌جویی گفتم که در این سودا هشیار چه می‌جویی گفتا که در این سودا...

    گل گفت مرا نرمی از خار چه می‌جویی گفتم که در این سودا هشیار چه می‌جویی گفتا که در این سودا دلدار تو کو بنما گفتم نشدی بی‌دل دلدار چه می‌جویی گفتا هله مستانه بنما ره خمخانه گفتم که برو طفلی خمار چه می‌جویی گفتا ز چه بی‌هوشی بنمای چه می‌نوشی گفتم برو ای مسکین هشدار چه می‌جویی گفتا که چه گلزار...
  13. anahita shams

    سلام مهندس جان خوبي ؟.......خيلي لطف كردي ...ممنونم ازت دوست من

    سلام مهندس جان خوبي ؟.......خيلي لطف كردي ...ممنونم ازت دوست من
  14. anahita shams

    باباجون شب خوش .............بايد ساعت شيش برم ....تا بعد .....موفق باشي

    باباجون شب خوش .............بايد ساعت شيش برم ....تا بعد .....موفق باشي
  15. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    یا عقل را نابود کن یا با جنون خود بمیر در عشق هم یا با سپر یا بر سپر دیوانه جان مرسي نوشافرين جان ....شب خوش
  16. anahita shams

    بجواب.................

    بجواب.................
  17. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود
  18. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    در کنج دلم عشق کسي خانه ندارد کس جاي در اين خانه ويرانه ندارد دل را به کف هر که دهم باز پس آرد کس تاب نگهداري ديوانه ندارد
  19. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    می‌کند افشای درد عشق داغ تازه‌ام این سیه‌رو دردمندان را چه رسوا می‌کند اشک هر دم پیش مردم آبرویم می‌برد چون توان گفتن که طفلی با من اینها می‌کند
  20. anahita shams

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خواه برجه و خواهی فروجه این نبود کی زهره دارد با آفتاب سیاری طمع مدار که امشب بر تو آید خواب که برنشست به سیران خدیو بیداری
بالا