لب تشنه بود عباس
گفتند و ما شنیدیم
یك جرعه آب می خواست
جز آب ما ندیدیم!
او از عطش گریزان
ما واعطش به فریاد
پاشیده آب در آب
یعنی كه اینچنین باد
عباس و تشنه؟ هرگز
آب از برای ما بود
سیراب بود از عشق
این اصل ماجرا بود
كوبید سر به صخره
آب، از قفس رهیده
آیا كسی در این جا
عباس را ندیده؟
كوبید سر به...