دوتا دستاشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت:
اگه بگي کدومه ميمونم!!!...
چه انتخاب سختي بود...
ترس از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود...
براي از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم اين گله!!!...
دستشو باز کرد...پوچ بود،،،
اشکام جاري شد روي گونه هام...
حواسش نبود،وقتي با...
دوتا دستاشو مشت کرد جلوم گرفت و گفت:
اگه بگي کدومه ميمونم!!!...
چه انتخاب سختي بود...
ترس از دست دادنش تمام وجودمو فرا گرفته بود...
براي از دست ندادنش محکم زدم پشت دست چپش!!!
و گفتم اين گله!!!...
دستشو باز کرد...پوچ بود،،،
اشکام جاري شد روي گونه هام...
حواسش نبود،وقتي با...
گم شده ام....
آنقدر در واژه ها گم شده ام که تنها همدمم در این روزهای سرد،
کاغذهای خط خطی باطله و مچاله شده است....
نوشتم و مچاله کردم، نوشتم و دور ریختم
تکلیفم باخود روشن نیست!!!
گاهی آسمانی میشوم و گاهی به قعر زمین سقوط میکنم
گاهی دلم از قهقهه های بی پایان پر میشود
و گاهی دلم برای یک لبخند...
خدایا یادته اون روز دستشو کشیدم آوردم پیشت و گفتم این اونیه که میخوام.ولی بهم گفتی که ارزششو نداره تو لایق بیشتر از اینایی.اما پامو کوبیدم زمینو گفتم نه فقط همینو میخوام.اونوقت بهم گفتی نمیتونم آخه قبلا قولشو به یکی دیگه دادم
خدایا یادته اون روز دستشو کشیدم آوردم پیشت و گفتم این اونیه که میخوام.ولی بهم گفتی که ارزششو نداره تو لایق بیشتر از اینایی.اما پامو کوبیدم زمینو گفتم نه فقط همینو میخوام.اونوقت بهم گفتی نمیتونم آخه قبلا قولشو به یکی دیگه دادم[IMG]