بعد مدتها ...
بعد مدتها ...
حقیقتش کاکو ایی هفته بار چهل و سومی بود که تو فیسبوک عکس غذا مذا میذاشتن و دل و جگر مارو کباب میکردن و روحیات ما رو به ملکوت میفرستادن
امشو با ایکه حوصله بیرون رفتنم نداشتُم،دیدُم علاقه و حس خوردن هم دارُم گفتُم سریع برُم چندتا سیخ کباب مشتی بخرُم بزنُم به زخمای...