نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    جوک و لطیفه، لبخند و خنده :|

    امروز بابام گفت پسرم بیا میخوام در مورد یه مساله باهات مشورت کنم منم خیلی جدی گفتم جانم پدر گفت : هیچی الکی مثلا تو هم آدمی:confused:
  2. رجایی اشکان

    جوک و لطیفه، لبخند و خنده :|

    ﻓﺮﻕ ﺯﻣﯿﻥ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﺍ : ﺩﻭﻓﻔﻔﻔﻔﻔﻔﺴﮏ ‏ (ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻘﺺ ﻓﻨﯽ ﺩﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﮐﻔﺶ ‏) ﺭﻓﯿﻖ ﺩﺧﺘﺮ : ﺁﺥ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺧﻮﺑﯽ؟ ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ ! ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ! ﭼﯽ ﺷﺪﯼ ﺗﻮ ﯾﻬﻮ؟ ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ … ﯾﮏ ﺭﻫﮕﺬﺭ : ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺧﻮﺑﯽ؟ ﻓﺸﺎﺭﺕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ؟ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﺳﻮﻧﻤﺖ ﺩﮐﺘﺮﯼ ﺟﺎﯾﯽ؟ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻫﮕﺬﺭ: ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺧﺎﻧﻮﻡ...
  3. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    نه! چشمانم شور نبود اگر که آخر کارمان ندامت شد، دست هایم بی نمک بود!
  4. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    کمی آرامترتنها باش و بی صداتر بشکن آهسته تر سراغش را بگیر! ممکن است بیدارشود وجدان نداشته اش!
  5. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    غروب را دوست دارم در اوج دلخوشي غروب را دوست دارم در برگريز پاييز غروب را دوست دارم در زماني كه دل طلوع مي كند غروب را دوست دارم در زماني كه شاهد غروب هيچ دلي نباشم غروب را دوست دارم در آنجايي كه دلم شاداست در آن سرزميني كه شايد سر زمين رو پاهايم باشد و خلاصه اينكه غروب زيباست...
  6. رجایی اشکان

    ثانیه های خاکستری...

    هر کسی هم نفسم شد دست آخر قفسم شد. من ساده به خیالم که همه کار و کسم شد. اون که عاشقانه خندید خنده های من دزدید زیرچشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید
  7. رجایی اشکان

    تشکر از درخواستتون دوست عزیز:gol:

    تشکر از درخواستتون دوست عزیز:gol:
  8. رجایی اشکان

    برای تو می نویسم

    چه قدر نام " مرد " بر شونه های نحیفش سنگینی می کند. وچه قدر برایم واژه ی غریبی ست این روز ها نگو پاکم نگو نگاهم هنوز ساده س فرشته ی مهربون نگو جام تو بهشته من که این همه گناه کردم نگو که یادم میاد خیلی وقت پیشا وقتی بزرگترین گناهم قهر کردن با دوستام بود وقتی بزرگترین اشتباهم یه نمره...
  9. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    به من می گفت : گل منی ..... راست می گفت ... به اندازه عمر گلی به من عادت کرده بود.....
  10. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    گفتم: باید" مال" من باشی .... گفت: "بی سند" یا "با سند" ؟ گفتم : "سند" لازم ندارد دلت که با من باشد همه جوره "مال" منی ...
  11. رجایی اشکان

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    گـفـتـم مــه مـن! از چـه تــو در دام نـیـفـتـی؟ گــفــتـا: چـه کــنــم؟ دام شــمــا دانــه نــدارد!
  12. رجایی اشکان

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    به چه فكر می كنم ؟ انتقام از آن هایی كه هیچ وقت نبودند... آن هایی كه می توانستند باشند ولی نخواستند... فراموش نكرده ام كه هرچیزی كه می تواند باشد , در اصل نباید باشد...
  13. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    نوای عاشقانه ی پیچیده در كوه... وزوز شادیه بی دلیل... پتك یاد تو...درد بیدریغ دلم... دل تمام من و او ها خوش! دل تو هم خوش!! دل من... هیچی!
  14. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    توی این دنیای بی‌حاصله بودن با همه شکستگی‌های دل من با همه تلخی قصه تو و من من که حیفم میاد از گلایه کردن ارزش گلایه من بیش از اینهاست نه برای اون کسی که اهل سوداست کسی که لحظه به لحظه رنگ دنیاست من ساده به خیالم از خود ماست سهم من از تو چه بوده غیر آزار تویی که دنیا برات شده...
  15. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    تنهام خیلی ... سکوت.... خفقان.... احساس میکنم خیلی دلم پر.... باز هم تنهام... حوصله ندارم ... فقط سکوت بی هدف .. انتظار... دوست دارم فقط یه گوشه بشینم.. حرفی ندارم... یه حس عجیب تو دلم ریشه کرده ... ریشه اش تموم دلمو پر کرده.... دارم خفه میشم ... بدجوری هم... کسی...
  16. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    آه ای شاعر خوب عصرتان سیری چند ... تعداد ، صورت مسأله را تغییر نمی دهد حدس بزن چند بار گفته ایم و شنیده نشده ایم چند بار شنیده ایم و باورمان نشده است چند بار ... پدرم می گفت : پدر بزرگ ات ، دوستت دارم را یک بارهم به زبان نیاورد مادر بزرگ ات اما یک قرن با اوعاشقی کرد
  17. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    دست هایم یخ بسته اند بی آنکه سردم باشد. دلم می خواهد تمام کبوترهای دنیا را به زیر سقف فروریخته این خانه دعوت کنم. کمی چای بنوشیم تا بلکه یخ ام در این هوای سرد بهاری باز شود. راستی چقدر درون خانه سرد است ؟ چقدر سرفه می کنم ؟! می دانی ... سرفه هایم بوی تند و زننده ی "زندگی" را می دهد؛...
  18. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    گريه نكن... گريه نكن... گفتي هر وقت خواستي گريه كني برو زير بارون كه نكنه يه نامردي اشكتو ببينه و بهت بخنده! گفتم اگه بارون نيومد چي؟؟؟ گفتي اگه چشم قشنگ تو بباره آسمونم گريش ميگيره گفتم يه خواهش... هروقت آسمون چشمم خواست بباره تنهام نذار گفتي چشم حالا امروز من دارم گريه...
  19. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    نكند صبر يك فريب بزرگ باشد ، سالهاست با غوره ها كلنجار ميروم ... حلوا نميشوند.
  20. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    تو ازم دوری و این ثانیه ها عمریه شاهد تنهاییم شده گریه کردن واسه نبودنت بخدا تموم زندگیم شده
بالا