تو را دیدم
چه ساده دوستت داشتم ...
در افکارم
هر روز با خیالم تو را پر رنگ می کردم !
و تو هزار هزار رنگ شاد داشتی و چه زیبا بودی ...
عاشقت شدم !
.
.
.
تو را می بینم
در مقابلم ...
چه رنگ پریده رنگ می بازی
در نگاهم ...
من می ترسم !
از دست سرد و صورت رنگ پریده ی تو ...
می ترسم ...
از...