ما امروزِ خود را به دیروزِ هیچکس نمیسنجیم ، که در امروزِ ما مرگ به بهانه، انگشت در هر زخم فرو میبَرد و دشمن به سلام
ناگفتههای پاسخ را ریشخند میکند.ما از این راه نمیرویم ، راهِ ما آن دور باشد که باد با لباسی آبی میرقصد و عروسِ شابلوطها به شادیاش بوسهای میدهد...