مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بیتو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
شب همه دوستان هنرمند خوش
شایدم حافظ روش نشه تو چشای شوما نگاه کنه
عدالت نیست معمار اینگونه گفتن
باید رفتن به به رختخواب و خفتن
ساعت نزدیک 2 میباشد الان
مرا در انتظارست تاخیر و کسری کار:(
شبتون خوش :gol:
چقدر این شعرو دوست دارم من ببخشید تشکرام تموم شده
مردمان گر يکدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند...
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنايان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با که بايد گفت اين حال عجيب؟ فریدون مشیری
ما ز هر صاحب دلی یک رسته فن آموختیم
عشق از لیلی و صبر از کوه کَن آموختیم
گریه از مرغ سحر ، خود سوزی از پروانه ها
صد سرا ویرانه شد ، تا ساختن آموختیم . .