نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اسی تو با اتی چه جور جورید در و تخته به هم انگار بودید
  2. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اتی باز اومدو شعرو فنا کرد فدای خنده های بیصدا کرد
  3. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    از یک جایی به بعد آلیس می‌شوی در سرزمین عجایبی که جز خاطره پای هیچ عصایی به آنجا باز نمی‌شود. از یک جایی به بعد به خودت که می‌آیی پر شدی از رفت و آمد رویاهای پابرهنه‌ای که اعتبارشان نسبت مستقیم دارد با آرزوهای خطور نکرده در سر واقعیت! از یک جایی به بعد خارج از فهم جوانی و...
  4. رجایی اشکان

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    خدایا به روزگار ت بگویید از من امتحان نگیرد من ترک تحصیل کرده ام
  5. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    رها شده باشی.. تنها شده باشی... خیانت دیده باشی با صدایِ دوستت دارم هر کس و نا کسی فقط بغض میکنی... بغض!!!
  6. رجایی اشکان

    سلام خواهش میکنم ممنون دوست عزیز

    سلام خواهش میکنم ممنون دوست عزیز
  7. رجایی اشکان

    خلوتی با خدا

    خدایا سینه ام را چنان بگشای که درد های تمام عالم را در آن جای دهم حتی درد محکوم شدن به گناه های ناکرده ام را.
  8. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    توی ده شلمرود اتی تک و تنها بود موی کثیف ناخن بلند واه واه واه (جای یکی از اون شکلکاتون خالیه خخخ)
  9. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نگو سارا تو از دیکانستراکشن منو انداختی یاد فیلم اکشن که اول شخص آن مهندس فرزاد باشد حریف او هم نیچه ی عاجز
  10. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بيا اي آنكه رگهاي تنم با خون گرم خود تماما معبري بودند که تا نقش اتی را در لباس جاهلی با خون کنم ترسیم
  11. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    مکن تو اعتمار بر الوی باغ تو خود معماری و این اتیه چاق(یعنی شما معماری و اتی چاقه خخخ)دبم برای سعدی و حافظ سوخت منو باید پیوست شعرام کنن برای ترجمه
  12. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اتی من هم خودم هستم قاطی نکن مجبور منو برم تو فاز لاتی:biggrin:
  13. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بلا نصبت میگن معمار سوسوله همش دنبال نقشه ها و پوله
  14. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    ای کاش که من خطا نمیکردم با معمار جماعت وداع نمیکردم
  15. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    اتی شاعر شدی با وزن قوری همه کارهای تو هست زوری خخخ
  16. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
  17. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    سحر گاهان که مرغان هوایی کنند ناله و فریاد از جدایی همان بهتر بگیری خوش بخوابی که هرگز نشنوی حرفی ز دوری
  18. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    ز معماری بسا رنجش کشیدم تمام دست خود را زخم کردم به هنگامی که من ماکت کشیدم پلان سایت من شد شکل اتی نصیبم شدهمش استاد قرطی اتی را چه نسبت با یه قرطی
  19. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    ز معماری بسا رنجش کشیدم تمام دست خود را زخم کردم به هنگامی که من ماکت کشیدم پلان سایت من شد شکل اتی نصیبم شدهمش استاد قرطی
  20. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    من که هر شب تا سحر بیدارم پر شد از یاد شما افکارم
بالا