یکی از اشناها رفته با ماشین ته دره
رفتیم بیمارستان ملاقاتیش
دیدم یکی بغل تختش خوابیده سر تا پاش تو گچه
هی به هوش میاد به فامیل ما فحش میده تا دوباره از هوش میره,,,
بعدش از فامیلمون پرسیدم این چشه چرا داره فحش میده,,,
گفت ولا ما شب تو جاده میرفتیم
این هم موتورش چراغ نداشته پشت سر ما میومده...