اولي روزي بود كه رفته بودم كار آموزي طرفي كه قرار بود پيش دستش باشم يه پسر 22
ساله بود از اون شيطوناييكه دنبال سوتي گرفتنن
خلاصه كار همينطور جلو ميرفت كه گفت "خب اين قسمت و cut كن توي اون يكي قسمت paste كن"
اقا جاتون خالي انقدر هل شده بودم كه دكمهctrl صفحه رو فشار دادم:surprised::eek:
ولي دمش...