نتایح جستجو

  1. ملیسا

    :gol:

    :gol:
  2. ملیسا

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام جیگرممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خوبی...

    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام جیگرممممممممممممممممممممممممممممممممممممم خوبی خانووووووووووووومی ؟ دلم برات تنگ شده ها .
  3. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل2-5 شب جمعه از راه رسید و وقت رفتن بود.طلا شلوار جین سادهای به تن کرد.پیراهن مردانهای روی آن انداخت و موهایش را پشت سرش جمع کرد.چون از همه زود تر آماده شده بود مجلهای به دست گرفت و توی پذیرایی منتظر پدرش و ژیلا نشست. سرگرم ورق زدن مجله بود که از صدای جیغ ژیلا بی هوا از جا پرید و هراسان...
  4. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 2-4 ساعت از هشت گذشته بود که خسرو به خانه رسید.درهال را باز کرد و صدا زد: _سلام،من اومدم،شماها کجایین؟ طلا سرش را از آشپز خانه بیرون آورد:سلام بابا،دیر کردی .حسابی دل وا پس شده بودیم! -می دونستم نگران میشین ولی دست من نبود،خیابونا خیلی شلوغه،هر وقت بارون بیاد همین وضه. ببینم بابایی،انگار...
  5. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل2-3 _بی مزه ی ننر.دست از مسخره بازی بردار،دارم جدی حرف میزنم. طلا یکی از پلکهایش را به سختی بلند کرد و با شماتت گفت: _عجب خروس بی محلی هستی،حالا وقت این حرفاس؟ -اره،اتفاقا حالا وقتشه.تو هم اگه نمیتونی خوابیده حرف بزنی پا شو بشین. -نخیر،مثل این که دست بردار نیستی! از جایش نیم خیز شد و...
  6. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل2-2 خب میدونی،مامانت و گیتی خانوم ،زن مهندس موسوی ، خیلی جون جونی اند ، حالا سر فرصت ژیلا برات تعریف میکنه. و برای عوض کردن موضوع صحبت بی مقدمه گفت: هیچ میدونستی من عاشق این سالادهای تو هستم، به قول خودت سالاد شیرازی. ژیلا در فرصتی که طلا از آشپز خانه بیرون رفته بود ، با حالتی عصبی به...
  7. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-6 و فصل2-1 چند ساعتی طول کشید تا ژیلا به حال عادی برگشت،با این حال هر از گاهی با نگاه خیره طلا را زیر نظر میگرفت.بعد از ناهار ،خسرو دخترها را به بهانه ی استراحت روانه ی طبقه ی بالا کرد . تازه وارد اتاق شده بودند که ژیلا خودش را روی تخت انداخت و با مهربانی گفت:تو هم دراز بکش،این طوری راحت...
  8. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-5 بادیدن اون یهو ار جام پریدمو دستم رو دراز کردم و مثل دیوونهها فریاد زدم،"تیام!ای خدا تیام من نمرده!"میخواستم جلو برم و بغلش کنم،اما پاهام به اختیارم نبود.این بر التماس کردم ،"تیام!بیع جلو بابای بابت،بذار بگیرمت تو بغلم،بذار بوت کنم،آخه دلم تنگ شده برات بابایی!دیگه نتونستم بایستم،زانوهام...
  9. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-4 می دونم بابا. عمو علی مردان همه چی رو برام گفته.فقط هنوزم نفهمیدم چی شد که برگشتی پیش ما؟ - خودم هم درست نفهمیدم چی شد.دو ماه پیش منو ناهید و تیام برای معالجعه ی ناهید رفتیم انگلیس آخه ناهید سرطان روده گرفته.سالی یکبار باید بره لندن تا یه قسمت از روده ش رو کوتاه کنند.این بار آخری به...
  10. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-3 اون وقت راهی مال شدم و ماجرا رو برای علی مردان تعریف کردم.علی مردان ازم خواست یه چند روزی صبر کنم تا مورد مناسبی برام پیدا بشه. نظرش این بود که زنی که می خوام بگیرم نباید از مال خودمون باشه.یک هفته طول کشید تا مادرت پیدا شد.هفده سالش بیشتر نبود.سرنوشت بدجوری در حقش ظلم کرده بود.چهارده...
  11. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-2 مثل همیشه آفتاب نزده از خواب بیدار شد.کمی بی هدف میان اتاق شیک و مجلل پرسه زد.در کمد دیواری را باز کرد و داخلش سرک کشید اما چیزی نگذشت که با آه سردی درش را بست.از حضورش در ان اتاق شرمنده بود. خودش رابه چشم مهمان ناخوانده ای میدید که جای صاحب خانه را غصب کرده.بی حوصله کنار پنجره ایستاد...
  12. ملیسا

    رمان تیه طلا -- > نویسنده عاطفه منجزی

    فصل 1-1 طلا حال غریبی داشت.حتی میترسید بلند دفس بکشد مبادااشکش سرازیر شود.مات و مبهوت دوروبرش را نگاه می کرد که دستی دور بازویش حلقه شد.تند سرش را برگرداند.چشم هایش از نگرانی دودو می زد.لحظه ای از ذهنش گذشت.یعنی این همون پدریه که سالها منتظرش بودم؟ و همان وقت صدای گرم و صمیمی خسرو او را از...
  13. ملیسا

    دوست گلم پس پیشنهاد میکنم بیایید تالار ادبیات . البته در بخش داستان ها و حکایات شما باید درخواست...

    دوست گلم پس پیشنهاد میکنم بیایید تالار ادبیات . البته در بخش داستان ها و حکایات شما باید درخواست ایجاد تاپیک رو بدید ، بعد از تایید مدیریت نمایش داده میشه . البته سر فصل هایی هم هست که میتونید در اون تاپیک ها پست بدید . ببخش عزیزم اگر دیر به دیر جواب میدم چون مدتی هست خیلی درگیر شدم .
  14. ملیسا

    میسی گلم . شکر همه چی عالی و خوبه . دلم برات خیلی تنگ شده بود .

    میسی گلم . شکر همه چی عالی و خوبه . دلم برات خیلی تنگ شده بود .
  15. ملیسا

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام جیگرررررررررررررررررررررررررررررررررررم ...

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام جیگرررررررررررررررررررررررررررررررررررم . خوبی زهره جونی ؟
  16. ملیسا

    دوست گلم در اولین گام باید اول ببینید در کدام بخش دوست دارید فعالیت کنید .

    دوست گلم در اولین گام باید اول ببینید در کدام بخش دوست دارید فعالیت کنید .
  17. ملیسا

    سلام دوست گلم خیلی خوشحالم که افتخار اولین دوست شما را در باشگاه دارم . هر کمکی که از دست من بر...

    سلام دوست گلم خیلی خوشحالم که افتخار اولین دوست شما را در باشگاه دارم . هر کمکی که از دست من بر بیاد خوشحال میشم انجام بدم .
  18. ملیسا

    مرررررررررررررررررررررررررررررررسی گلممممممممممممممممممممممممممممممممممم .

    مرررررررررررررررررررررررررررررررسی گلممممممممممممممممممممممممممممممممممم .
  19. ملیسا

    سلام دوست گلم انشالله که 120 ماه رمضان را پشت سر بگذارید در کنار خانواده با شادی و سلامتی . عید...

    سلام دوست گلم انشالله که 120 ماه رمضان را پشت سر بگذارید در کنار خانواده با شادی و سلامتی . عید شما هم مبارک دیرادیر .
  20. ملیسا

    سلام حمید جان عید شما هم مبارک .

    سلام حمید جان عید شما هم مبارک .
بالا