نتایح جستجو

  1. ملیسا

    مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر...

    مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررری .بووووووووووووووووووووووس .
  2. ملیسا

    میسی آلبالوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووی من . بووووووووووووووووووووووووووووووووووووس .

    میسی آلبالوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووی من . بووووووووووووووووووووووووووووووووووووس .
  3. ملیسا

    میسی داداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشی .

    میسی داداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشی .
  4. ملیسا

    مرسی مامان گلاب ببخشید که با تاخیر اومدم ، کامپیوترم حالش خیلی بد بود . سه روزی توی نمایندگی...

    مرسی مامان گلاب ببخشید که با تاخیر اومدم ، کامپیوترم حالش خیلی بد بود . سه روزی توی نمایندگی بود تا بالاخره درست شد . مثل همیشه شرمنده کردید منو .
  5. ملیسا

    مرسی عشقم . خیلی لطف کردی .

    مرسی عشقم . خیلی لطف کردی .
  6. ملیسا

    سلام بر کاربر فعال تالار پزشکی . چطور مطوری فرزندم ؟ من که هستم ، شما یادی از ما نمی کنی دلبندم .

    سلام بر کاربر فعال تالار پزشکی . چطور مطوری فرزندم ؟ من که هستم ، شما یادی از ما نمی کنی دلبندم .
  7. ملیسا

    این هفته ، هفته ی بهترین دوسته. بهترین دوست تو کیه؟ این مطلب رو واسه همه ی دوستای خوبت بفرست حتی...

    این هفته ، هفته ی بهترین دوسته. بهترین دوست تو کیه؟ این مطلب رو واسه همه ی دوستای خوبت بفرست حتی واسه من. البته اگه یکی از دوستای خوبت حساب میشم. ببین چندتا پس میگیری. اگه بیشتر از 7 تا گرفتی پس واقعا" محبوبی. دوستت دارم دوستم.
  8. ملیسا

    این هفته ، هفته ی بهترین دوسته. بهترین دوست تو کیه؟ این مطلب رو واسه همه ی دوستای خوبت بفرست حتی...

    این هفته ، هفته ی بهترین دوسته. بهترین دوست تو کیه؟ این مطلب رو واسه همه ی دوستای خوبت بفرست حتی واسه من. البته اگه یکی از دوستای خوبت حساب میشم. ببین چندتا پس میگیری. اگه بیشتر از 7 تا گرفتی پس واقعا" محبوبی. دوستت دارم دوستم.
  9. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    ت مینا جون یه خرده بلند حرف بزن. ناسلامتی مردي! مرد که نباي انقدر صداش ضعیف باشه! « نیما یه نگاهی به خانم بزرگ کرد و بعد بلند گفت » !« پزشکه » خواهر این سیاوش د کتره !« زرشکه » خانم بزرگ خب شازده م گفت که دختره تو کار « نیما سمعک خانم بزرك رو گرفت جلو دهن ش و گفت » خانم بزرگ زرشک نه، پزشک...
  10. ملیسا

    داداش محسن عزیزم ، من رمان یلدا را از اول شروع کردم اگر براتون امکان داره پست های قبلی را پاک...

    داداش محسن عزیزم ، من رمان یلدا را از اول شروع کردم اگر براتون امکان داره پست های قبلی را پاک کنید یا اگر میشه بایگانی کنید .
  11. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    خانم بزرگ خیلی بیجا کرده عمه خانم! خودش یادش رفته زمان احمد شاه که کشف حجاب کردن، بیست ساله ش بوده! نیما کشف حجاب رو که رضا شاه کرد! خانم بزرگ پس دارالفنون رو کی ساخت؟ ساخت! « امیر کبیر » نیما اونو که رو که می دونم شبا کشکوا و تبر زین ورمی داشت و لباس درویشی می پوشید و می رفت تو شهر « سفیر...
  12. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    نیما عیبی نداره دهن تم وانشه از راه دیگه بهت غذا می دم! سیما خانم تاکیدي نداشت که لقمه از دهن وارد بشه یا از جایی دیگه! فقط گفت شام بهت بدم. خلاصه منو بزور با خودش برد یه رستوران و غذا سفارش داد و بزورم مجبور شدم کمی شام بخورم. بعدش برگشتیم خونه » ي نیما اینا. نمی خواست بذاره شب برم خونه. می...
  13. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    بعد شیشه رو کشید بالا و به من گفت » خوب شد؟ حالا اگه احیانا پخش م بکنن ما جواب خوب دادیم. نه گفتیم نه، نه گفتیم آره! اصلا به ما چه مربوطه؟ این همه آدم دار می خورن یکی صداش در نمی آد! حالا گیرم اون بیچاره چند صد سال پیش خورده باشه! الآنی ها رو ول کردن رفتن سراغ اون بیچاره! جرآت دارین برین سراغ...
  14. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    نیما بجون تو اعصاب براي من نذاشته! اصلا نمی ذاره من تمرکز پیدا کنم و بفهمم چه غلطی باید بکنم! تا یه کلمه من حرف می زنم و می خوام موضوع رو بکشونم به جاهاي اصلکاري، یه چیزي می پرونه و همه رو خراب می کنه! « خانم بزرگ از خنده ي ماها انگار فهمید پرت و پلا گفته. خودشم خندید و بعد به نیما گفت » مینا...
  15. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    یه دفعه همه زدیم زیر خنده! خود عمه خانمم سرش رو انداخته بود پایین و می خندید که خانم بزرگ دوباره گفت » باباش تو اینگلیز راننده ي تاکسی بوده یا اینجا؟ دوباره همه آروم شروع کردیم به خندیدن! نیما سرشو گرفته بود تو دستاش و هیچی نمی گفت! آقاي پرهام براي اینکه جو » « رو عوضکنه گفت بله ، البته! ایرا...
  16. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    ازه فهمیدم این نیماي زرنگ چه چیز به موقعی گفته. داشتم تو دلم دعاش می کردم که خانم بزرگ همونجور که به نیما » « مات شده بود گفت سیما جون نگفتی این چند وقته که ما نبودیم اینجا چه خبرا بوده؟ نیما خانم بزرگ من نیمام نه سیما! سیما خواهر سیاوشه! اسم من نیماس. نیما! نیما! خانم بزرگ مینا؟! « همه مون...
  17. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    خانم بزرگ که خوشش اومده بود، در حالیکه می خندید گفت » آره مادر، ما قدیمیام یه چیزایی سرمون می شه! نیما دیگه چی بهشون می گفتین؟ زودي می ذاشتن و « اوهوي شیت » خانم بزرگ الو رو که می گفتم، اونام سرشونو بهم تکون می دادن اما تا بهشون کی گفتم می رفتن! « یه فدعه همه شروع کردیم قاه قاه خندیدن که نیما...
  18. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    خانم بزرگ شما بفرمائین تو!« سالن » خانم بزرگ من برم تووم بالن؟! !؟« بالن » نیما خانم بزرگ، بالن تو حیاطه اما هنوز بادش نکردیم! باد ش صداتون می کنم! « دوباره همه از حرف نیما خندیدن که مادر یلدا گفت » خواهشمی کنم بفرمائین تو. اینجا که بده! « بعد رو به آقاي پرهام کرد و گفت » شازده! چرا همینجوري...
  19. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    فصل چهارم طرفاي ساعت 7شب بود که من و سیما و پدر و مارم جلوي خونه ي نیما اینا بودیم. یه سبد گل رز خیلی قشنگم گرفته » بودم. کت و شلوار پوشیده بودم و کراواتم زده بودم. دلم می خواست خیلی رسمی برم خونه ي پرهام اینا. دو دقیقه بعد، نیما و پدر و مادرشم از خونه اومدن بیرون و بعد از سلام و احوالپرسی،...
  20. ملیسا

    **رمان یلدا**(نوشته م.مودب پور)

    چرا اینطوري به من نگاه می کنی؟! مگه قرار بوده من خیلی خوبه که یه خنده اي م می کنن! شیوا چه خنده اي؟ چه روحیه اي؟ شما اصلا معنی این مرضرو می دونین چیه؟ شما اصلا می دونین مردن چیه؟ شما اصلا می دونین درد کشیدن چیه؟ « یه دفعه زد زیر گریه و گفت » هیچکدوم تون نمی فهمین آدمی که قراره تا چند وقت دیگه...
بالا