روز هایی هم هست که چشم می دوزی به چشمِ زندگی !
و با همه ی حرمتش تحقیرش می کنی
از آن روز هایی که مجهول بودن هر چیزی...هر چیزی...حتی خودت....غنیمتی است...
از آن روز هایی که دلت می خواهد قید دنیا را با تک تک آدم هایش بزنی
قید سایه ای را بزنی که چنان یک نواخت در تو تکرار می شود...
از آن روز هایی...