یه بار یه دیس حلوا که مامانم درست کرده بود بردم خونه مادرشوهرم, مامانم سپرده بود که یه وقت قپی نیای که خودت درست کردی,بگی که مامانم درست کرده منم گفتم باشه و همینو گفتم
اونروز مادر شوهرم چندتا مهمون داشت که خیلی باهاشون رودروایسی داشت,از این حلواها بهشون تعارف میکنه و کلی تعریف میکنه که این...