غزلی در وصف مرغ
مرغ ، آهنگ جدايي ساز کرد
ناگهان از سفره ام پرواز کرد
از فراقش قلب بشقابم شکست
قاشق و چنگال من درغم نشست
ديد او فيش حقوقم را مگر؟
کاين چنين از پيش من بگرفت پر
مرغکم رفتي تو از پيشم چرا
کردی از پيش خودت کيشم چرا
من به تو خيلی ارادت داشتم
حشر و نشری با کبابت داشتم...