نتایح جستجو

از دست رفته بود وجود ضعیف من صبحم به بوی وصل تو جان باز داد باد

خواهش میکنم.. قابل داداش بزرگه رو نداره:gol:

باشههههههههههههه.. حضورتم خوبه ..:gol::gol::gol:

تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم

ترا نادیدن ما غم نباشد که درخیلت به ازما کم نباشد

[IMG]

[IMG]

حـضـور گـاهـگـاهـت بـازي خـورشيـــد بـاابــر اسـت كه پنهان مي شوي گاهي و پيدا مي شوي گاهي

آها.. خواستم بگم اما چون تو عکس رو فرستادی و عکس جالبی بود نگفتم...:biggrin: بازم مرسی که همیشه برام عکسای قشنگ میفرستی:gol::gol::gol::gol:

:biggrin::biggrin::biggrin:عذاب وجدان چیه.. مرسی بازم جالب بود

آره مخصوصا فالوده شیرازی با آبلیمو باشه...:confused: تو هم منو اذیت کن.. عیب نداره.. داداش بزرگه ای دیگه...:gol:

خــــــــــود را چــــــنان كه نبـــــــــــــــــودي نمـــــــــوده اي افــــــــسوس ! آنچــــــــــنان كه نمـــــــودي نبوده اي

مرسی دادداش... ولی چه بد میشه آدم با یه سگ بستنی(هوممممم)بخوره.

[IMG]

خواهش میکنم داداش جونم..:gol:

مرسی دوست جونم به خاطر عکسی که فرستادی..:gol:

خواهش میکنم عزیزم.. قابلی نداشت... خوشحالم که خوشحال شدی.

وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود با سارِ پشت پنجره جایم عوض شود هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان حس می کنم که قافیه هایم عوض شود جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود سهراب ِ شعرهای من...

زمـــــزمــه من همان شبان ِ عاشقم سینه چاک و ساکت و غریب بی تکلّف و رها در خراب ِ دشتهای دور ساده و صبور یک سبد ستاره چیده ام برای تو یک سبد ستاره کوزه ای پُر آب دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب یک رَدا برای شانه های مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقی برای گامهای پُر توان ِ تو در هجوم درد... من...

کودکی ها... به خانه می رفت با کیف و با کلاهی که بر هوا بود چیزی دزدیدی؟ مادرش پرسید دعوا کردی باز؟ پدرش گفت و برادرش کیفش را زیر و رو میکرد بدنبال آن چیز که در دل پنهان کرده بود تنها مادر بزرگش دید گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش و خندیده بود