شب به روي جاده نمناك
سايه هاي ما ز ما گوئي گريزانند
دور از ما در نشيب راه
در غبار شوم مهتابي كه مي لغزد
سرد و سنگين بر فراز شاخه هاي تاك
سوي يگديگر بنرمي پيش مي رانند
شب به روي جاده نمناك
در سكوت خاك عطرآگين
ناشكيبا گه به يكديگر مي آويزند
سايه هاي ما ...
همچو گل هائي كه مستند از شراب شبنم دوشين...