واقعا می بینمش .وقتی باهاش حرف می زنم درست انگار روبروم نشسته ، من خیلی باهاش حرف می زنم ، از هر چیزی . و اون موقع انگار آروم و با لبخند داره بهم گوش می ده ، شاید بخندی اما من این جوری حس می کنم .
سالها قبل توی شبای احیا ازش خواستم که خودش رو بهم نشون بده ، بعده ها وقتی توی یه کاری گیر می افتادم...